درس تاريخ به ايراني‌ها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!


 3 شهريور سال 1320 شمسي روز تلخي بود؛ اتفاقي که همه از آن مي‌ترسيدند، رخ داد و شوروي از شمال و انگليس از جنوب به خاک ايران حمله کردند. جنگ شد؟ نخير، خيلي راحت و سريع ايران رضاخاني اشغال شد و مکافات شد براي همه.


درس تاريخ به ايراني‌ها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!





همين ديروز| گروه تاريخ خبرگزاري فارس - امين رحيمي: ماجرا از «دالان پارسي» شروع شد! اين دالان چه بود؟ نامي بود که انگليس و شوروي به ايران داده بودند. اوايل تابستان سال 1320 نشسته بودند و روي نقشه ديده بودند که بهترين مسير براي رساندن تجهيزات نظامي به ارتش شوروي از راه ايران مي‌گذرد. آن‌روزها جنگ جهاني دوم بود و آلمان نازي که به شوروي کمونيستي حمله کرده بود بخش بزرگي از اروپا و مسيرهاي زميني و دريايي را در اختيار داشت و انگليس و آمريکا مي‌خواستند مسيري امن داشته باشند تا تجهيزات جنگي و غيرجنگي را از طريق مسير کشتيراني خليج فارس به جنوب ايران رسانده و از آنجا تا شمال ايران حمل کنند و به ارتش شوروي برسانند. همان‌موقع که پاي نقشه نشسته بودند، نقشه کشيدند که ايران را اشغال کنند و جالب اينکه مقدمتش را هم چيدند و رسانه‌هايشان شروع کردند به خبرپراکني درباره فعاليت شديد جاسوسان آلماني در ايران!



ارتش شوروي در تبريز هنگام اشغال ايران


انگليس بر سر پهلوي‌ها منت گذاشت!


شوروي و انگليس به دولت ايران خبر دادند که مستشاران آلماني را اخراج کند. رضاخان چون ايران از همان اول جنگ جهاني اعلام بي‌طرفي کرده بود و طبق قوانين بين‌المللي کشوري اجازه نداشت به ايران حمله کند و چون خودش طرفدار آلماني‌ها بود هوا افتاد به سرش که جلوي ابرقدرت‌ها عرض اندامي بکند و با اخراج مستشاران مخالفت کرد و يادش رفته بود که خودش و ديپلماسي دولتش و روحيه ارتشش چقدر ضعيف‌اند. اين شد که شوروي و انگليس همين را بهانه کردند و به ايران حمله کردند. ارتش رضاخان هم که حدود 2 دهه بودجه ايران را بلعيده بود و خيلي سروصدا داشت آرام و بي‌صدا پراکنده شد و مان جلو و جلوتر آمدند و 26 شهريور تهران اشغال شد.
تاريخ روايت مي‌کند که در برخي پادگان‌هاي ايران تانک‌ها و خودروهاي نظامي اصلا از جايشان تکان نخوردند! چون از کشورهاي خارجي وارد شده بودند و سربازان ايراني بلد نبودند آنها را روشن کنند و حرکت بدهند؛ همه‌اش نمايش بود. اشغالگران رضاخان را عزل کردند و دستور دادند استعفاء بدهد و فرستادند برود به دوران بازنشستگي و تبعيد. انگليس هم خيلي بر سر پهلوي‌ها منت گذاشتند که عاقبت بالاخره اجازه دادند وليعهد رضاخان، سلطنت را برعهده بگيرد. چون صحبت از اين بود که دوباره يک نفر از خاندان قاجار در ايران حکومت کند.



تصويري از عبور کاروان تجهيزات نظامي اشغالگران از ايران


مصادره قوت لايموت مرد


خب همين؟ اشغال نظامي و تغيير حکومت؟ نخير. گندم و آذوقه ايران را هم غارت کردند براي تغذيه سربازانشان يا خريدند يا به زور تصاحب کردند. ايران از سوي اشغالگران موظف شده بود سالانه بيش از 50 هزار تن گندم و جو و برنج به شوروي بدهد و علاوه بر آن شوروي مازاد غله آذربايجان را هم که يکي از مراکز اصلي توليد گندم ايران بود به‌زور ضبط مي‌کرد؛ «روسيه و انگليس متعاقب اشغال ايران همه کاميون‌ها، اتوبوس‌ها و همچنين خط آهن ايران را تصاحب کرده، قوت لايموت مردم ايران را در هر جايي که بدان دست مي‌يافتند، مصادره مي‌کردند. همه اينها دست‌به‌دست هم داد و موجب بحران شديدي در زمينه مواد غذايي، حمل‌و‌نقل، بهداشت و سلامت عمومي مردم شد».



رژه سربازان انگليس و شوروي در تهران


به زمين مي‌چسبيدند و ناله مي‌زدند!


پس از اشغال ايران در شهرهاي مختلف وضعيت نان بحراني بود و رومه‌ها درباره تبريز نوشتند: «مردم گرسنه از سه چهار محله شهر که عمده [محله‌هاي] خيابان و نوبر بود کم‌ کم مقابل اداره شهرداري جمع شدند، زن و بچه، جوان و پير. فرياد ما گرسنه‌ايم، به ما نان نداده‌اند، نمي‌خواهيم بميريم، نان مي‌خواهيم به آسمان بلند کردند». اين هم گزارش رومه اطلاعات که در شماره‌هاي پي‌درپي از وضعيت قحطي در شهرهاي سراسر ايران خبر مي‌داد: «وضعيت کشور به‌گونه‌اي شده بود که مسافريني که از بوشهر و ساير نقاط جنوبي شيراز مي‌آمدند به حال گرسنگي و برهنگي مردم آن منطقه گريه مي‌کردند و مي‌گفتند که در بعضي از قراء جنوب، زن و مرد و اطفال از شدت گرسنگي مانند ه به زمين مي‌چسبند و ناله مي‌زنند. بر اثر خشکسالي بعضي نقاط، علف صحرا هم در دسترس اين بيچارگان نيست».
 گرسنگي ايراني‌ها ادامه‌دار بود و کار به جايي رسيد که يک‌سال بعد در تهران هم براي نان شورش شد و وقايعي اتفاق افتاد که در تاريخ به «بلواي نان» معروف است.
خيلي ها سن‌شان به آن‌روزها قد نمي‌دهد و يادشان نيست ولي تاريخ يادش نمي‌رود که نيروهاي اشغالگر در تهران رژه مي‌رفتند و مملکت را مال خودشان کرده بودند و بيرون هم نمي‌رفتند. جنگ هم که تمام شد امتياز مي‌خواستند تا بروند. تاريخ يادش نرفت و درس بزرگي هم به ايراني‌ها داد؛ معلوم شد اگر نتواني از امنيت خود دفاع کني نان هم براي خوردن نخواهي داشت.



تصويري از تجمع مردم تهران در محوطه مجلس شوراي ملي در اعتراض به کمبود نان


 


روايت سقوط تدريجي طلبه اخراجي/ مثل عليمحمد باب به خارجيها وصل بو

درس تاريخ به ايرانيها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!

از قضا آقاي رئيس جمهور واژه را درست ادا کرده است اخيرا کليپي از

شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست

شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست

*درسي براي همه*?????? ???? *کساني که از تاريخ عبرت نگيرند مجبور

اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس در دنياي امروز از

هم ,شوروي ,تاريخ ,نان ,انگليس ,جنگ ,و انگليس ,ايران را ,بود و ,جنگ جهاني ,که در ,دوم؛ امنيت نباشد،

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی سید الشهدا کردیجان eshgham-saman زلفا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. shakhsanobar مطالب اینترنتی آرام روزنه های زندگی (newfagl.ml(film.app.game.learn اینجا همه چی هست کاکتوس