اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس


در دنياي امروز از پاپاراتزي ها گرفته که روزها و هفته ها را در کمين يک سلبريتي و ثبت لحظه اي خصوصي و ناخواسته از او سر مي کنند تا عکاسان حيات وحش و عکاسان جنايي که در رقابت براي ثبت لحظات فجيع تر، خطر مي کنند تا عکاسان جنگ و گروگانگيري همه خود را در شرايطي به شدت رقابتي و خطرناک قرار مي دهند.


اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس





خبرگزاري فارس ـ گروه تجسمي ـ عليرضا سپهوند: عکاسي در نگاه اول يکي از هنرهاي فرح بخش به نظر مي رسد که بايد هم اينچنين باشد، ليکن اين هنر دنياي مدرن همچون ديگر هنرها و حرفه ها در دوران جديد به عنوان فعاليتي حرفه اي تبديل و تعريف شده و به کلي از قواعد اوليه و صرفِ زيبايي شناختي درآمده و پيچيده تر شده است. اينجا ديگر عکاس نيست که با دوربيني در دست در طبيعت يا خيابان به دنبال سوژه اي صرفا زيبا و هنري باشد، بلکه در دنياي امروز از پاپاراتزي هاي حرفه اي گرفته که روزها و هفته ها را در کمين يک سلبريتي و ثبت لحظه اي خصوصي و ناخواسته از او سر مي کنند تا عکاسان حيات وحش و عکاسان بخش جنايي که در رقابت براي ثبت لحظات فجيع تر، خطر مي کنند تا عکاسان جنگ و گروگانگيري همه در رقابتي تنگاتنگ خود را در شرايطي به شدت خطرناک قرار مي دهند. در اين بخش ده عکس ثبت شده از ده عکاس که براي ثبت اين عکسها به معناي واقعي جان خود را کف دست گذاشتند، به همراه روايت ثبت عکس و لحظه عکاسي هر کدام از اين 10 سوژه پيش روي شما قرار مي گيريد بلکه روايت گر گوشه اي از عکاسي در دنياي مدرن و بي رحم امروزي باشد: 


شماره 10
عاطف سعيد توسط يک شير عصباني به مرگ نزديک مي شود.



عاطف سعيد، عکاس حيات وحش، زماني که داشت از نزديک از يک شير عکس مي گرفت، شير وحشي با حرکتي سريع و ناگهاني او را گرفت و اين عکاس در حين عکاسي و درست لحظه اي که عکسش را گرفت توسط اين حيوان درنده مورد حمله قرار گرفت. اين حادثه در يک پارک حيات وحش در لاهور پاکستان رخ داد. سعيد در حال رانندگي در پارک بود که شير را پيدا کرد. او به سمت آن حرکت کرد، از وسيله نقليه خود پياده شد و شروع به عکس گرفتن کرد. او در آن زمان حدود 3 متر (10 فوت) از شير فاصله داشت. شير لحظه را براي شکار آماده ديد. سعيد درست قبل از اينکه به داخل جيپش بپرد اين عکس هولناک را گرفت. او فقط به اين دليل فرار کرد که درب وسيله نقليه خود را باز گذاشت، احتمالاً به اين دليل که انتظار داشت شير به او حمله کند. سعيد بعداً گفت که اين واقعه را خنده‌دار مي‌داند، مخصوصاً بعد از اينکه توانست جان سالم به در ببرد. اما او عهد کرد که ديگر هرگز خود را در چنين موقعيت بسيار خطرناکي قرار ندهد.


 


 


شماره 9
تريسي شلتون پس از شليک يک تانک زرهي از مرگ حتمي نجات مي يابد.



در سال 2012، تريسي شلتون در حال پوشش خبري جنگ داخلي سوريه بود که در اثر شليک گلوله تانک ارتش عربي سوريه (SAA) تا دم مرگ رفت. SAA ارتش رسمي دولت سوريه است. حريف اصلي آنها ارتش آزاد سوريه (FSA) است، گروهي از جناح هاي شورشي که مي خواهند بشار اسد از رياست جمهوري سوريه کناره گيري کند. شورشيان درگير در اينجا از گردان نور دن انکه بودند. شلتون قبل از رسيدن تانک با آنها بود و در حالي که مشغول نظافت محل خود بودند از آنها عکس مي گرفت. اين تصاوير شوخي و خنده آنها را نشان مي دهد. شورشيان به زودي اطلاعاتي دريافت کردند که يک تانک SAA در منطقه آنها وجود دارد. آنها به سمت سلاح هاي خود هجوم آوردند و سعي کردند با تانک درگير شوند که خودروي جنگي شليک کرد. شلتون اين عکس را در لحظه اصابت گلوله به شورشيان گرفت. تصوير سه شورشي را در جلو و يک نفر چهارم پشت سر آنها نشان مي دهد. شلتون پشت سر شورشگر چهارم بود. شورشيان نمي توانستند قبل از انفجار گلوله پناه بگيرند. هر سه نفر جلويي کشته شدند. شورشي پشت سر آنها با جراحات جان سالم به در برد. شلتون صدمه نديده بود، اگرچه از غبار و دود پوشيده شده بود. اجساد سه شورشي کشته شده در حالي که جنگجويان جديدي براي جايگزيني آنها فراخوانده شده بودند، نمايان شد.


 


 


شماره 8
اندي گريم توسط کلانتري که سه پايه دوربينش را با تفنگ اشتباه گرفته بود مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد.



در شب 4 سپتامبر 2017، اندي گريم، خبرنگار عکاس به يک ايستگاه ترافيکي در اوهايو رفت، جايي که اميدوار بود چند عکس بگيرد. او به تازگي سه پايه خود را بيرون آورده بود که توسط جيک شاو، معاون کانتي کلارک، که سه پايه را با يک تفنگ تهاجمي اشتباه گرفته بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت. شاو دو بار به سمت گريم شليک کرد. گلوله اول به قفسه سينه گريم اصابت کرد و گلوله ديگر به سختي از شانه او رد شد. خوشبختانه او کشته نشد. او بعداً از شاو و کلانتري به دليل اعمال زور بيش از حد و نقض حقوق بشر شکايت کرد. گريم گفت که شاو هرگز به او نزديک نشد يا به او دستور نداد که تفنگ فرضي را قبل از شليک بياندازد. گريم براي گرفتن عکس از طوفان رعد و برق رانندگي مي کرد که تصميم گرفت از ايستگاه ترافيکي عکس بگيرد. هيئت منصفه ديوان عالي تشخيص داد که شاو به خاطر تيراندازي متهم نخواهد شد!


شماره 7
مارک لايتا در حالي که توسط يک مار مامباي سياه مرگبار گاز گرفته مي شود همان لحظه عکسي از خود مي گيرد.



مامباي سياه يکي از کشنده ترين مارهاي سمي جهان است. نيش اين مار انسان را در چند ساعت مي کشد. افراد زيادي پس از نيش اين نوع مارها جان خود را از دست داده اند. مارک لايتا، عکاس، زماني که در سال 2012 يکي از معدود افرادي شد از گزش جان سالم به در برد. جالب اينجاست که لايتا در لحظه گاز گرفتن مار، عکسي از او گرفت. در آن زمان، لايتا روي کتابي درباره مارها کار مي کرد. او به آمريکاي مرکزي سفر کرده بود و در آنجا از چند مار که توسط يک کلکسيونر نگهداري مي شد عکس گرفت. گردآورنده غدد زهر اکثر مارها را برداشته بود اما زهر مامبا را درنياورده بود. مامبا در طول عکسبرداري به سمت لايتا حرکت کرد. سپس هنگامي که کلکسيونر هنگام تلاش براي گرفتن مار به کابل دوربين لايتا برخورد کرد، مار حمله کرد. مامبا ترسيد و خود را به سمت لايتا پرتاب کرد و پاي او را گاز گرفت. لايتا با وجود خونريزي شديد، بدون درمان از گزش جان سالم به در برد. لايتا مشکوک بود که مار در حين گزش هيچ سمي ترشح نکرده است. اگر اينطور بود، خونريزي شديدي که به دنبال داشت احتمالاً  زهر آن را بيرون داده بود. ليتا در همان شب زماني که عکس‌هايش را مرور مي‌کرد، متوجه شد که از گزش عکس گرفته است.


 


شماره 6
جيمز آکنا توسط سربازان اوگاندا به دليل عکس گرفتن در جريان اعتراضات ضد دولتي مورد ضرب و شتم شديد قرار مي گيرد.




در 20 آگوست 20، جيمز آکنا، عکاس خبرنگار، هنگامي که در جريان تظاهرات ضد دولتي عکس مي گرفت، مورد حمله سربازان اوگاندا قرار گرفت. يک ويديوي دلخراش که توسط شخص ديگري گرفته شده است نشان مي دهد که يک سرباز به آکنا نزديک مي شود و شروع به شلاق زدن او مي کند. دو نفر ديگر به سرباز ملحق مي شوند که يکي از آنها چوب دستي دارد. در حالي که اين سه مرد آکنا را کتک مي زنند، سرباز بدون چوب دستي فردي را که فيلم مي گيرد، مي بيند. او به سختي مي تواند فرار کند و از آکنا و همکارانش دور مي شود وقتي تفنگ خود را به سمت فردي که فيلم مي گيرد نشانه مي گيرد و شليک مي کند و ويدئو در اين نقطه متوقف مي شود. آکنا پس از حمله برده شد. بعداً، ارتش اوگاندا اعلام کرد که سربازان درگير تنبيه خواهند شد. با اين حال، اين احتمالاً يک حرکت و اقدام براي ظاهرسازي بوده، زيرا آنها فقط به اين دليل پاسخ مي‌دادند که ويديو در فضاي مجازي منتشر شده بود. ديده بان حقوق بشر مشاهده کرد که افسران پليس و ارتش اوگاندا اغلب خبرنگاراني را که در جريان تظاهرات ضد دولتي عکس مي گرفتند مورد ضرب و شتم قرار مي دادند و اين افسران مورد هيچ پيگردي قرار نمي گرفتند.


 


 


شماره 5
هنگامي که يک گاوميش کوهان دار يک تني به دنبال او مي آيد، ويليس چانگ دوربين خود را رها کرد و پا به فرار مي گذارد.



ويليس چانگ يکي ديگر از عکاسان حيات وحش بود که خود را در دام يک حيوان در حال حمله ديد. اين بار حيوان، يک گاوميش کوهان دار يک تني بود. چانگ در حال عکاسي در پارک ملي يلوستون بود که ناگهان حيوان به سمت او دويد. چانگ در حالي که گاوميش کوهان دار در حال حمله به سمت او بود به عکس گرفتن ادامه داد. در يک نقطه، حيوان خيلي نزديک بود. بنابراين عکاس در نهايت فرار کرد و دوربين و سه پايه خود را پشت سر گذاشت. گاوميش کوهان دار آمريکايي دور دوربين رفت و با کنجکاوي به آن نگاه کرد. حيوان حتي از پشت به سمت دوربين رفت و به نظر مي‌رسيد که به صفحه «ال سي دي»(LCD) نگاه مي‌کند انگار مي‌خواهد عکس بگيرد. در همين حال، چانگ با دوربين ديگري عکس هاي بيشتري از گاوميش کوهان دار آمريکايي گرفت.


 


 


شماره 4
مشت هايي که کريستوف کورتو از يک گوريل 250 کيلويي مي خورد.



کريستوف کورتو عکاس توسط گوريلي که در حال عکاسي در پارک ملي آتشفشان در رواندا بود، مشت خورد. او و برخي از عکاسان ديگر در حال گرفتن عکس از گله گوريل بودند که رهبر آنها، يک هيولاي 250 کيلوگرمي به نام آکاروورو، بدون هشدار به کورتو حمله کرد. او با نزديک‌تر شدن آکاريورو به گرفتن عکس ادامه داد، حتي تا لحظه‌اي که گوريل درست مقابلش ايستاد. عکس آکاريورو را در حالي نشان مي‌دهد که مشتش را گره کرده است، انگار مي‌خواهد کورتو را بزند. آکارورو کورتو را با ضربه کنار زد و به دنبال گوريل نر ديگري که پشت عکاسان بود رفت.ضربه گوريل به عکاس آنچنان قوي نبود، با اين حال، احساس مي کرد قطار به او برخورد کرده است. حادثه مشابهي در جمهوري کنگو زماني اتفاق افتاد که يک گوريل نر پرخاشگر به عکاس ويل بورارد-لوکاس حمله کرد. اين گوريل ها به حضور انسان در اطراف خود عادت نداشتند و نسبت به عکاساني که آنها را دنبال مي کردند خصمانه بودند. گوريل رهبر گروه به شدت پرخاشگر بود و مدام آماده حمله مي شد. با اين حال، او هرگز حملات خود را عملي نمي کرد و اغلب زماني که به عکاسان نزديک مي شد، برمي گشت.


 


 


شماره 3
کرگدن ناخوانده، عکاس را دست مي اندازد.



جاناتان پلجر در حال عکاسي از حيات وحش پارک ملي کروگر در آفريقاي جنوبي بود که يک کرگدن سفيد به سمت او حمله کرد. برخلاف ساير افراد در اين ليست، پلجر نمي دانست که يک حيوان وحشي در اطراف وجود دارد. فقط با شنيدن صداي خش خش بوته هاي مجاور متوجه شد که در خطر است. کرگدني از بوته بيرون پريد و مستقيم به سمت عکاس رفت. پلجر دويد. عکاس در عوض با نزديک شدن کرگدن به عکس گرفتن ادامه داد. حيوان با نزديک شدن به پلجر نظر خود را تغيير داد پا پس کشيد. کرگدن به چپ چرخيد و دوباره به داخل بوته ها دويد. پلجر بعداً گفت که وقتي کرگدن داشت به سمت او حمله مي کرد واقعا ترسيده بود.


 


 


شماره 2
محمد شفيع عکاس، توسط سوماليايي‌هاي خشمگين تا دم مرگ مي رود.



 محمد شفيع زماني که نزديک بود در جريان جنگ داخلي سومالي توسط گروهي از مردم کشته شود، عکاس نبود، بلکه فيلمبردار بود. با اين حال، يک صدابردار و سه عکاس که همراه شفيع بودند کشته شدند. يک روز صبح در جولاي(تيرماه) 1993، جنگنده هاي ارتش آمريکا به مرکز فرماندهي محمد فرح ايديد، فرمانده جنگ سوماليايي حمله کردند. پانزده دقيقه پس از حمله، خودروهايي از شبه نظاميان ايديد به هتل محل اقامت شفيع و همراهانش رسيدند و پيشنهاد کردند که آنها را براي عکسبرداري و فيلمبرداري به مرکز فرماندهي ببرند. رومه نگاران در حال عکاسي و فيلمبرداري بودند که ناگهان جمعيت خشمگيني که در محل تجمع کرده بودند به آنها حمله کردند. خبرنگاران به جهات مختلف فرار کردند و حمله کنندگان به دنبال آنها رفتند. شفيع در حين دويدن مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با ضربه سنگ بر زمين افتاد. حتي شخصي از فاصله نزديک به بازوي او شليک کرد. شفي زتوانست به سختي خود را به داخل خودرويي پر از مردان سوماليايي بياندازد و فرار کند. او فکر کرد که دارند او را به هتلش برمي گردانند تا اينکه با ماشين از کنار هتل او گذشتند و به سمت يک بازار محلي رفتند. اين افراد سرانجام زماني که متوجه شدند شافي يک مسلمان کنيايي است، او را آزاد کردند. آنها ابتدا فکر مي کردند که او يک مسيحي پاکستاني است.


 


 


شماره 1
 «ژليکو راژناتويچ» معروف به «آرکان» جنگ سالار صرب، ران هاويو را براي افشاي جنايات جنگي تحت تعقيب قرار داده و به مرگ تهديد مي کند.



عکاس رون هاويو تقريباً نزديک بود جان خود را به دليل گرفتن عکس هايي که مبارزان را در بخش جنايات جنگي ببرهاي صربستان در جريان جنگ بوسني در سال 1992 درگير مي کرد، از دست بدهد. نمادين ترين عکس وي جنگجويي را در حال لگد زدن به بدن زني نشان مي دهد که همکارانش به تازگي او را کشته بودند. هاويو در زمان قتل در کنار اعضاي شبه نظامي بود. او نظاره گر مبارزان بود که مردي را قبل از تيراندازي در خيابان از خانه اش بيرون کشيدند. بعداً به همسر و خواهرش تيراندازي کردند. هاويو مخفيانه از تيراندازي ها عکس گرفت، اگرچه اعضاي شبه نظامي صرب در قاب عکس هاويو اسير نشدند. يکي از جنگجويان صرب به زودي به سمت خانواده کشته شده رفت و به بدن آنها لگد زد. هاويو اين عکس را هم گرفت. با اين حال، مبارزان صداي دکمه دوربين او را شنيدند و به او نگاه کردند. فرمانده جاني آنها، «ژليکو راژناتويچ» معروف به «آرکان»، بعداً فيلم را از هاويو جمع آوري کرد و قول داد که عکس هاي پردازش شده را برگرداند. آرکان متوجه نشد که هاويو رول فيلم را عوض کرده و آن را که حاوي شواهدي از جنايات جنگي است پنهان کرده است. بعدها هاويو اين تصاوير را منتشر کرد. اين باعث عصبانيت آرکان شد که قول داد هاويو را بکشد. برخي از نيروهاي او بعداً عکاسان ديگري را با هاويو اشتباها دستگير کردند.


انتهاي پيام


روايت سقوط تدريجي طلبه اخراجي/ مثل عليمحمد باب به خارجيها وصل بو

درس تاريخ به ايرانيها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!

از قضا آقاي رئيس جمهور واژه را درست ادا کرده است اخيرا کليپي از

شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست

شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست

*درسي براي همه*?????? ???? *کساني که از تاريخ عبرت نگيرند مجبور

اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس در دنياي امروز از

مي ,عکس ,يک ,حمله ,عکاس ,سمت ,خود را ,به سمت ,را در ,در حال ,که در ,مورد اصابت گلوله

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نقش خیال ayhan-chat مقالات عمومی بازاریابی وفروش WWW.AMIRMOBASHER.IR نغمه دانایی چاپ کتاب با انتشارات پاورپوینت کتاب زبان تخصصی انگلیسی تربیت بدنی دکتر رسول حمایت طلب املاک تهران (آیُرَکان (در یک گویش پهلوی ، به معنی مکان آتش یا آتشگاه