سياسي و مذهبي






روايت سقوط تدريجي طلبه اخراجي/ مثل علي‌محمد باب به خارجي‌ها وصل بود

آيت‌الله شبيري زنجاني مي‌گويد: من احتمال مي‌دهم کساني که اکبر گودرزي را حمايت و تشويق مي کردند، به خارجي‌ها وصل بودند؛ شبيه عوامل خارجي که از علي‌محمد باب حمايت کردند.


روايت سقوط تدريجي طلبه اخراجي/ مثل علي‌محمد باب به خارجي‌ها وصل بود





خبرگزاري فارس ـ گروه تاريخ: گروهک فرقان به رهبري اکبر گودرزي در ارديبهشت سال 1356 تأسيس شد. اين گروهک در نخستين عمليات مسلحانه خود در سوم ارديبهشت، سپهبد قرني را به شهادت رساند و 9 روز بعد، آيت‌الله مطهري را از انقلاب گرفت. از ديگر اقدامات اين گروه، به شهادت رساندن حجت‌الاسلام محمد مفتح و حاج مهدي عراقي و ترور ناموفق حضرت آيت‌الله سيدعلي ‌اي و آيت‌الله اکبر‌‌ هاشمي رفسنجاني است. اکبر گودرزي در روز دي 1358 خورشيدي دستگير و روز 3 خرداد 1359 اعدام شد.


اکبر گودرزي در تهران به مدرسه چهلستون بازار تهران رفت، با آيت‌الله سيدجعفر شبيري آشنا شد و با وي ارتباط صميمي پيدا کرد. اين ارتباط موجب شناخت دست اول از اکبر گودرزي و دلايل انحراف او شده است. به همين دليل با آيت‌الله سيدجعفر شبيري به گفت‌وگو نشستيم که حاصل اين مصاحبه تقديم حضور مي‌شود:


فارس: شما با اکبر گودرزي در مدرسه کتابخانه چهل ستون آشنا شديد. نحوه آشناييتان چگونه بود؟ 


 اکبر گودرزي در مدرسه چهلستون تحصيل مي‌کرد. من مسئول کتابخانه آن مدرسه بودم. گودرزي از طلبه‌هايي بود که معمولا زياد به کتابخانه مي‌آمد و متاسفانه مطالعه روشمند نداشت. به صورت آزاد و پراکنده و بدون استاد مطالعه مي‌کرد. چون استاد نديده بود به پختگي نرسيد و مباحثاتي مطرح مي‌کرد که پايه علمي نداشت. به نظرم تصورات گوناگون در زمان مطالعه به ذهن انسان خطور مي‌کند و گمان مي‌کند عالم شده است. در حالي که اين تصورات بايد در گفت‌وگو با اساتيد و اهلم علم به آگاهي درست برسد.



اکبر گودرزي در لباس روحانيت قبل از انقلاب اسلامي


خاطرم هست طرحي نوشتم و خيال کردم طرح بزرگ و جالبي است. با خوشحالي طرحم را با آيت‌الله مکارم شيرازي در ميان گذاشتم و ايشان با تجربه‌اي که داشتند، فرمودند: شما در اين طرح قصد مبارزه با روش ناصوابي را داشتيد، اما نه تنها به هدف دست نمي‌يابيد؛ بلکه نقض غرض نيز است.


 يکي از دوستان اکبر گودرزي جزوه‌اي از دکتر شريعتي آورد که من مطالعه کنم. من صفحه اول آن را که خواندم، ديدم انتقاد از روحانيت است و اينکه حوزه‌هاي علميه ما تحت تاثير علوم و معارف يونان قرار گرفته! چون در آنجا منطق ارسطويي که پنبه‌اش زده شده است، تدريس مي‌‌شود.


در منطق ارسطويي گفته شده که اجتماع نقيضين محال است، ارتفاع نقيضين هم محال است، در حالي که علماي ما مي‌گويند انسان از جنبه‌اي يک لجن بدبوست و از جنبه‌اي روح خدا در او دميده شده. اينکه نقيضين است، چطور اين دو با هم جمع شده‌اند؟ و. من وقتي به اين مقاله نگاهي انداختم، گفتم مطلب اشتباهي است.


تصور مي‌کردم گودرزي به غلط بودن مطلب پي برده و دارد آن را به من هم نشان مي‌دهد، ولي ديدم دارد از جنبه اثباتش با من حرف مي‌زند. گفتم: ‌«آقاي گودرزي! يعني از زمان ارسطو تا به حال هيچ يک از علما نفهميده‌اند که اين مسئله‌اي که ايشان به عنوان اجتماع نقيضين مطرح مي‌کند، درست نيست؟ زمينه‌هاي تعالي و انحطاط در انسان که به معناي نقيضين نيست. هر انساني مي‌تواند از جهتي خوب و از جهتي بد باشد و اين هم به اين معنا نيست که دو صفت متضاد را در درونش با هم جمع کرده است. انسان يک نقطه تعالي و کمال دارد و يک نقطه سقوط و انحطاط و اين‌ها به معناي جمع نقيضين نيست.» 


وقتي من اين مطلب را از گودرزي شنيدم، متوجه شدم که او در حوزه، حتي منطق را هم درست نخوانده است. فکر نمي‌کنم تا زماني که در مدرسه چهلستون بود، لمعتين را هم خوانده يا تمام کرده بود. از اين حرفش مشخص شد که حتي حاشيه ملاعبدالله را هم درست نخوانده يا نفهميده است. اگر خوانده بود، مسئله ساده‌اي مثل اجتماع نقيضين را درست مي‌فهميد.


گودرزي يک روحيه انزواطلبي و دوري از جمع داشت و همين موجب مي‌شد که برداشت‌هاي خود را کمتر با علما و فضلا و افراد ديگر مطرح کند و متوجه اشتباهات خود شود. شايد همين يک موردي را هم که با من مطرح کرد، در رفتار او جزو استثنائات و به اين دليل بود که به من خيلي علاقه و اعتقاد داشت. گوشه‌گيري او موجب شده بود که به برداشت‌هايي خو کند و از پوسته آن‌ها بيرون نيايد و ادامه اين روند برسد به‌‌ همان جاهايي که همه مي‌دانند.


فارس: او در دوره‌اي که در حوزه علميه به سر مي‌برد تفسير قرآن نوشت. شما تفسير قرآن گودرزي را مطالعه کرديد؟ 


يکي از دوستان اکبر گودرزي جزوه‌اي به نام توحيد به من داد تا مطالعه کنم. من فقط توانستم سه صفحه از جزوه را بخوانم. دوستش پرسيد کتاب چطور بود؟ گفتم: «چرت و پرت بود!» او هم گفت: «خوب بود اشکالات را مي‌نوشتيد». گفتم: «از نوشته‌هاي او پيداست آدم مغروري است. نقد مکتوب من و استادم را قبول نمي‌کند و حتي نقد آقاي مطهري را هم نمي‌پذيرد». ولي دوستش گفت: «از تو قبول مي‌کند.» من هم پاسخ دادم اگر او را ببينم صحبت مي‌کنم.


او قصد داشت قبل از انقلاب مبارزه مسلحانه را شروع کند. منتها مبارزات را در نظام جمهوري اسلامي پياده کرد. من نيز او را نديدم که با او صحبت کنم. او آدمي بود که اطلاعات عميقي نداشت. اطلاعات حوزوي‌اش ناقص بود. برخي افراد که حتي شايد به سرويس‌هاي خارجي وصل بودند از او تعريف و تمجيد مي‌کردند. يکي از هم حجره‌اي‌هايش مي‌گفت: فردي که دائما با خارج در تماس بود، با گودرزي خيلي گرم گرفته بود. گودرزي هر حرفي که مي‌زد، آن فرد از او تمجيد مي‌کرد و مي‌گفت: «افکارت بسيار جديدند و تو بايد اين‌ها را تبليغ کني». همين فرد برايش جلسه‌ تشکيل مي‌داد و در تجريش عده‌اي از جوان‌هاي صادق و علاقه‌مند به دين را دور گودرزي جمع ‌کرده بود. من احتمال مي‌دهم کساني که از او حمايت و تشويقش کردند، شبيه به عوامل خارجي‌اي بودند که از سيدعلي‌محمد باب حمايت کردند. در آن مورد هم عده‌اي از عوامل وابسته، براي مذهب‌سازي و مذهب‌تراشي در مقابل مذهب حق، دور علي‌محمد باب را گرفتند. اصولا در همه جريانات مذهب‌تراشي‌ها و فرقه‌سازي‌هاي ايران دستي از عوامل خارجي هست. حتي‌هادي غفاري نقل مي‌کرد تا آخرين لحظه زندگي و قبل از اعدام نيز نپذيرفت توبه کند و مي‌گفت: اعدام شوم شهيد شده و به بهشت مي‌روم!



اکبر گودرزي رهبر گروه فرقان ساعتي پس از دستگيري/ عکس از حميدنقاشيان


گودرزي پي نبرد پايه‌هاي علمي سستي دارد. مقداري تحت تاثير شريعتي بود، اما دکتر شريعتي هميشه در حال پيشرفت بود.کتاب« فاطمه، فاطمه است» شريعتي بسيار متفاوت از کتاب «اسلام‌شناسي» اوست. در جلسه‌اي مستمعي به شريعتي مي‌گويد: «من از کتاب اسلام‌شناسي 10-12 اشکال گرفتم» شريعتي پاسخ مي‌دهد: من خودم بيش از 200 اشکال به آن دارم! بعد هم به آقاي حکيمي وکالت داد تا اشتباهات کتاب را اصلاح کند.


تفسير گودرزي از قرآن، بدون پايه علمي بود. مفسران اينگونه که او تفسير مي‌کردند دست به تفسير نمي‌زدند. او نيز به اين باور رسيده بود مبتکر شده است. چيزهايي مي‌گفت که برخي افراد ساده که اطلاعات ديني نداشتند، تحت تاثير او قرار گرفتند.


اعضاي گروهک فرقان بعد از آنکه شناسايي شدند در زندان توبه کردند و حتي عده‌اي از آنان به جبهه رفته و به شهادت هم رسيدند. شهيد اسدالله لاجوردي بين اعضاي گروهک فرقان با منافقين تفاوت قائل مي‌شد و مي‌گفت: «توبه فرقاني‌ها بر خلاف منافقين، صادقانه است». خواهرزاده شهيد لاجوردي منافق بود و دستگير شد. آيت‌الله موسوي اردبيلي در زمان رياست بر قوه قضاييه براي بازديد به زندان رفته و در آن زمان زاده لاجوردي ديدار کرد و به او گفت: «پسرم! تو قول داده بودي در اين وادي‌ها نباشي چرا دوباره اين کارها را کردي» او پاسخ داد اشتباه کرده است.


آقاي اردبيلي رو به لاجوردي کرد و گفت: «زاده‌ات صحبت کن. اگر از سازمان برگشت آزادش کن». لاجوردي گفت: «دروغ مي‌گويد». بعد از آنکه لاجوردي را از دادستاني برداشتند، خواهرزاده‌اش آزاد شد. بعد از آزادي نزد من آمد، درخواست کمک مالي کرد. من البته پولي نداشتم تا به او بدهم بعدا فهميدم مخفيانه به عراق رفته است. 


آقاي لاجوردي، بسياري از اعضاي گروه فرقان را آزاد کرد. هفتگي با اعضاي فرقان جلسه داشت و حتي در زندان در بند فرقانياني که توبه کرده بودند، مي‌خوابيد. بدون اينکه به او آسيبي از جانب زنداني‌ها برسد. واقعا عوض شدند. 


فارس: يکي از مولفه‌هاي اساسي عنصر ضد فکري اکبر گودرزي، ضديت با روحانيت است. در اين زمينه توضيح دهيد؟


کساني که او را مي‌شناختند، مي‌گفتند که چپ مي‌زند و درسخوان نيست؛ به همين دليل از مدرسه چهل‌ستون اخراج شد و رفت مدرسه شيخ عبدالحسين و مرحوم آيت‌الله خسروشاهي او را از آنجا بيرون کرد. گودرزي بعد از طرد از حوزه علميه، سراغ افرادي رفت که اسلام و به‌ ويژه قرآن را با تفاسير غيراسلامي به جوانان ارائه مي‌دادند و همين مسئله بر انحراف او افزود.



اکبر گودرزي رهبر گروه فرقان در دادگاه انقلاب اسلامي


فارس: علت روحانيت‌ستيز شدن او همين طرد شدنش بود؟


شايد مقداري از روحانيت ستيزي‌اش به خاطر همين طرد شدن‌هايش بود. البته گودرزي مقداري تحت تاثير نقد‌هاي شريعتي به روحانيت قرار گرفت، اما شريعتي روحانيت‌ستيز نبود. او تحت تاثير حبيب‌الله آشوري نويسنده کتاب توحيد نيز قرار گرفت که به زهد و تقوا تظاهر مي‌کرد؛ در حالي که اينگونه نبود. او نزد حضرت آقا درس مي‌خواند. رهبر انقلاب مي‌گفت او به زهد تظاهر مي‌کند؛ در حالي که فرش‌هاي خانه‌اش به همه زندگي ما مي‌ارزد.


فارس: ماجراي تهديد شما از جانب گروهک فرقان چه بود؛ در حالي که قبل از اقدامات فرقان، اکبر گودرزي به شما ارادتي داشت؟


 روزي که خبر شهادت آقاي مطهري را شنيدم، بسيار متاثر شدم. شب در مسجدمان سخنراني کردم و رهبر گروه فرقان را معرفي کردم و سوابق او را براي مردم توضيح دادم. بعد از مردم خواستم هر کس از اين شخص خبري دارد، بيايد و اطلاع بدهد، وگرنه مي‌شود حکايت آن فردي که پيغمبر (ص) طردش کرد، ولي خليفه سوم به او پناه داد! من خودم با وجود اينکه با اين فرد آشنا هستم و مدتي هم با او رفيق بودم، اما هر جا او را پيدا کنم، معرفي‌اش خواهم کرد.


يکي از نفوذي‌هاي فرقان در مسجد حضور داشت و از سخنان من به شدت ناراحت شد و از قرار رفته بود به مرکزيت فرقان خبر داد و چون نشاني گودرزي را به جزييات گفتم، احساس خطر کرده بودند.


من هفته‌اي  يک بار بعد از اقامه نماز به مدرسه عالي شهيد مطهري مي‌رفتم. علاقه‌مند بودم حتما شرکت کنم، اما آن شب هرچه استخاره کردم، بد آمد و به منزل برگشتم.


ظاهراً گروهک فرقان مطلع بودند که من مقيد هستم در جلسه هفتگي شرکت کنم، عوامل خودشان را فرستاده بودند تا مرا ترور کنند. فرض گذاشتند که من ترور شدم به همين دليل خبر ترور مرا  در مساجد و محافل پخش کردند! من به خانه آمدم و ديدم اهل منزل مي‌گويند که از مسجد چند بار با خانه تماس گرفتند و با تو کار دارند. به محض نشستن در منزل، يکي از دوستان تماس گرفت و پرسيد: «حالتان چطور است؟» گفتم: «خوبم.» همين که گوشي را گذاشتم، از مسجد تماس گرفتند و گفتند «آقاي شبيري چه شده؟» گفتم: «هيچي» گفتند: «از مسجد ميثم زنگ زده و گفته‌اند که شما ترور شده‌ايد!» گفتم: «بلافاصله به آنجا زنگ بزنيد و خبر را تکذيب کنيد.» گوشي را گذاشتم و يک نفر ديگر از مهديه زنگ زد و گفت: «در اينجا اعلام کرده‌اند که شما ترور شده‌ايد.» گفتم: «سريع خبر را تکذيب کنيد.» چون اين‌ها با پخش کردن اين نوع اخبار، فضا را ملتهب و مردم را مضطرب مي‌کردند.


انتهاي پيام







درس تاريخ به ايراني‌ها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!


 3 شهريور سال 1320 شمسي روز تلخي بود؛ اتفاقي که همه از آن مي‌ترسيدند، رخ داد و شوروي از شمال و انگليس از جنوب به خاک ايران حمله کردند. جنگ شد؟ نخير، خيلي راحت و سريع ايران رضاخاني اشغال شد و مکافات شد براي همه.


درس تاريخ به ايراني‌ها در جنگ جهاني دوم؛ «امنيت نباشد، نان نيست»!





همين ديروز| گروه تاريخ خبرگزاري فارس - امين رحيمي: ماجرا از «دالان پارسي» شروع شد! اين دالان چه بود؟ نامي بود که انگليس و شوروي به ايران داده بودند. اوايل تابستان سال 1320 نشسته بودند و روي نقشه ديده بودند که بهترين مسير براي رساندن تجهيزات نظامي به ارتش شوروي از راه ايران مي‌گذرد. آن‌روزها جنگ جهاني دوم بود و آلمان نازي که به شوروي کمونيستي حمله کرده بود بخش بزرگي از اروپا و مسيرهاي زميني و دريايي را در اختيار داشت و انگليس و آمريکا مي‌خواستند مسيري امن داشته باشند تا تجهيزات جنگي و غيرجنگي را از طريق مسير کشتيراني خليج فارس به جنوب ايران رسانده و از آنجا تا شمال ايران حمل کنند و به ارتش شوروي برسانند. همان‌موقع که پاي نقشه نشسته بودند، نقشه کشيدند که ايران را اشغال کنند و جالب اينکه مقدمتش را هم چيدند و رسانه‌هايشان شروع کردند به خبرپراکني درباره فعاليت شديد جاسوسان آلماني در ايران!



ارتش شوروي در تبريز هنگام اشغال ايران


انگليس بر سر پهلوي‌ها منت گذاشت!


شوروي و انگليس به دولت ايران خبر دادند که مستشاران آلماني را اخراج کند. رضاخان چون ايران از همان اول جنگ جهاني اعلام بي‌طرفي کرده بود و طبق قوانين بين‌المللي کشوري اجازه نداشت به ايران حمله کند و چون خودش طرفدار آلماني‌ها بود هوا افتاد به سرش که جلوي ابرقدرت‌ها عرض اندامي بکند و با اخراج مستشاران مخالفت کرد و يادش رفته بود که خودش و ديپلماسي دولتش و روحيه ارتشش چقدر ضعيف‌اند. اين شد که شوروي و انگليس همين را بهانه کردند و به ايران حمله کردند. ارتش رضاخان هم که حدود 2 دهه بودجه ايران را بلعيده بود و خيلي سروصدا داشت آرام و بي‌صدا پراکنده شد و مان جلو و جلوتر آمدند و 26 شهريور تهران اشغال شد.
تاريخ روايت مي‌کند که در برخي پادگان‌هاي ايران تانک‌ها و خودروهاي نظامي اصلا از جايشان تکان نخوردند! چون از کشورهاي خارجي وارد شده بودند و سربازان ايراني بلد نبودند آنها را روشن کنند و حرکت بدهند؛ همه‌اش نمايش بود. اشغالگران رضاخان را عزل کردند و دستور دادند استعفاء بدهد و فرستادند برود به دوران بازنشستگي و تبعيد. انگليس هم خيلي بر سر پهلوي‌ها منت گذاشتند که عاقبت بالاخره اجازه دادند وليعهد رضاخان، سلطنت را برعهده بگيرد. چون صحبت از اين بود که دوباره يک نفر از خاندان قاجار در ايران حکومت کند.



تصويري از عبور کاروان تجهيزات نظامي اشغالگران از ايران


مصادره قوت لايموت مرد


خب همين؟ اشغال نظامي و تغيير حکومت؟ نخير. گندم و آذوقه ايران را هم غارت کردند براي تغذيه سربازانشان يا خريدند يا به زور تصاحب کردند. ايران از سوي اشغالگران موظف شده بود سالانه بيش از 50 هزار تن گندم و جو و برنج به شوروي بدهد و علاوه بر آن شوروي مازاد غله آذربايجان را هم که يکي از مراکز اصلي توليد گندم ايران بود به‌زور ضبط مي‌کرد؛ «روسيه و انگليس متعاقب اشغال ايران همه کاميون‌ها، اتوبوس‌ها و همچنين خط آهن ايران را تصاحب کرده، قوت لايموت مردم ايران را در هر جايي که بدان دست مي‌يافتند، مصادره مي‌کردند. همه اينها دست‌به‌دست هم داد و موجب بحران شديدي در زمينه مواد غذايي، حمل‌و‌نقل، بهداشت و سلامت عمومي مردم شد».



رژه سربازان انگليس و شوروي در تهران


به زمين مي‌چسبيدند و ناله مي‌زدند!


پس از اشغال ايران در شهرهاي مختلف وضعيت نان بحراني بود و رومه‌ها درباره تبريز نوشتند: «مردم گرسنه از سه چهار محله شهر که عمده [محله‌هاي] خيابان و نوبر بود کم‌ کم مقابل اداره شهرداري جمع شدند، زن و بچه، جوان و پير. فرياد ما گرسنه‌ايم، به ما نان نداده‌اند، نمي‌خواهيم بميريم، نان مي‌خواهيم به آسمان بلند کردند». اين هم گزارش رومه اطلاعات که در شماره‌هاي پي‌درپي از وضعيت قحطي در شهرهاي سراسر ايران خبر مي‌داد: «وضعيت کشور به‌گونه‌اي شده بود که مسافريني که از بوشهر و ساير نقاط جنوبي شيراز مي‌آمدند به حال گرسنگي و برهنگي مردم آن منطقه گريه مي‌کردند و مي‌گفتند که در بعضي از قراء جنوب، زن و مرد و اطفال از شدت گرسنگي مانند ه به زمين مي‌چسبند و ناله مي‌زنند. بر اثر خشکسالي بعضي نقاط، علف صحرا هم در دسترس اين بيچارگان نيست».
 گرسنگي ايراني‌ها ادامه‌دار بود و کار به جايي رسيد که يک‌سال بعد در تهران هم براي نان شورش شد و وقايعي اتفاق افتاد که در تاريخ به «بلواي نان» معروف است.
خيلي ها سن‌شان به آن‌روزها قد نمي‌دهد و يادشان نيست ولي تاريخ يادش نمي‌رود که نيروهاي اشغالگر در تهران رژه مي‌رفتند و مملکت را مال خودشان کرده بودند و بيرون هم نمي‌رفتند. جنگ هم که تمام شد امتياز مي‌خواستند تا بروند. تاريخ يادش نرفت و درس بزرگي هم به ايراني‌ها داد؛ معلوم شد اگر نتواني از امنيت خود دفاع کني نان هم براي خوردن نخواهي داشت.



تصويري از تجمع مردم تهران در محوطه مجلس شوراي ملي در اعتراض به کمبود نان


 







از قضا آقاي رئيس جمهور واژه را درست ادا کرده است


اخيرا کليپي از دکتر رئيسي در صحن مجلس شوراي اسلامي دست به‌دست مي‌شود که تهيه‌کنندگان کليپ قسمتي از سخنان ايشان در خصوص معرفي وزير کشور و تعريف از وي با عبارت «تدبير المدن» را برجسته‌سازي و با استفاده سواد اندک رسانه‌اي و علمي خود اقدام به تخريب آقاي رئيس جمهور کردند.


از قضا آقاي رئيس جمهور واژه را درست ادا کرده است





به گزارش خبرگزاري فارس از گرگان، اخيرا کليپي از آقاي رئيسي در صحن مجلس شوراي اسلامي دست به‌دست مي‌شود که تهيه‌کنندگان کليپ قسمتي از سخنان ايشان در خصوص معرفي وزير کشور و تعريف از وي با عبارت «تدبير المدن» را برجسته‌سازي و با استفاده سواد اندک رسانه‌اي و علمي خود و با هدف تخريب آقاي رئيس جمهور،کلمه مدن را با «مدون» اشتباه گرفته‌اند و متاسفانه مخاطبان نيز بدون توجه به معناي اصلي کلمه اين کليپ را بازنشر مي‌دهند.


کلمه «مدن» به ضم ميم و دال جمع کلمه مدينه و به معني شهرها است، امروزه در علوم انساني «تدبير المدن» يعني همان «مديريت حکمراني» و يکي از علوم امروزي و نوين است که آشنايي با آن يکي از شرايط اخذ سمت‌هاي مرتبط است.


اين واژه از قديم‌الايام مورد استفاده قرار گرفته و يکي از شرايط فرمانروا به شمار رفته است.


تدبير داشتن در کتب انديشمندان قديمي همچون ابن‌خلدون، خواجه نصيرطوسي در اخلاق ناصري، ابن سينا در نه رساله «اقسام العلوم» رساله پنجم ابونصر فارابي و حتي در نظريات ارسطو در کتاب «اخلاق نيکوماخوس» و افلاطون در «جمهوريت» در مورد اخلاق و سياست به عنوان يکي از شرايط فرمانروا ذکر شده است که در ترجمه عربي به عبارت «تدبير المدن» برگردانده شده است، شيخ بهايي در «جامع عباسي» هم از اين واژه در سياست حکمراني استفاده کرده است.


«ابن ميثم» در شرح کلام حضرت علي (ع) درباره صفات حاکم، صراحتا به کلمه «تدبير المدن» به عنوان يکي از شرايط حاکم اشاره مي‌کند:
  ابن‌ميثم در شرح اين سخن در کتاب شرح نهج‌البلاغه ابن ميثم بحرانى ج 3 ص 34، مکتب الاعلام‌الاسلامى مي‌نويسد:
"اقوى الناس عليه وهو الاکمل قدرة على السياسة والاکمل علما بمواقعها وکيفياتها تدبير المدن و الحروب و ذلک يستم ه اشجع الناس».قوي‌ترين مردم در امور حکومتى يعنى کامل‌ترين بر امور سياسى و کامل‌ترين به مسائل سياسى و کيفيت آن و چگونگى تدبير شهرها و جنگ‌ها، مستم آن است که حاکم اسلامى شجاع‌ترين مردم نيز باشد. «مقاله شرايط و صفات حاکم از ديدگاه امام علي (ع) نوشته علي‌اکبر ذاکري»


در رومه ايران شماره 5391 مورخ 27 خرداد 1392 نيز مقاله‌اي با همين نام «تدبير المدن» در خصوص فلسفه سياسي چاپ شده است.


نهايت کلام آنکه آقاي رئيس جمهور از اين واژه کاملا علمي و داراي سابقه پژوهشي زياد به خوبي و در جاي خودش استفاده کرده و اصل استفاده از فرهنگ غني فارسي را رعايت کرده است.  


آنچه سواد علمي و احاطه کلامي رئيس جمهور را نشان داده است در مقابل سواد اندک و بي‌اطلاعي منتقدان ناآگاه و خبث طينت و پليدي مخالفان را آشکارتر کرده است.  


============================


حسين شعباني کارشناس ارشد حقوق و قضا
============================


انتهاي پيام







شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست هندي‌ها


گياه «آنغوزه» يا همان «طلاي کوير» يکي از محصولات ارزشمندي است که 99 درصد آن به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود.


شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست هندي‌ها





خبرگزاري فارس- خراسان‌جنوبي؛ در استاني زندگي مي‌کنيم که به لحاظ بارش باران جزو فقيرترين استان‌هاي کشور است. جايي که از شمال و جنوب و غرب با بيابان و کوير محاصره شده و مردمانش به رغم همه محدوديت‌ها همتي بلند دارند و با حفر کيلومترها از اعماق زمين، آب را خارج کرده و امورات زندگي و کشاورزي خود را با همين اندک آب مي‌گذرانند.


خراسان‌جنوبي استان کويري است اما سرزميني است که در دل خود ثروت‌هاي نهفته زيادي دارد، از معادن و طلاي سرخش بگير تا گياهان دارويي که چند سالي است مورد استقبال مردم  و البته سرمايه‌گذاران و کارآفرينان قرار گرفته است.


وجود بيش از 1300 گونه گياه دارويي ظرفيت خوبي را براي استان فراهم کرده است و در سال‌هاي اخير بسياري از مردم به سمت درمان از طريق گياهان دارويي و طب سنتي روي آورده‌اند و کارگاه‌هاي خانگي و فرآوري محصولات گياهان دارويي و عرقيجات افزايش يافته است.



صادرات‌فله‌اي و دستان خالي از بازار جهاني



با وجود اين همه تنوع گياهان دارويي در خراسان‌جنوبي اما اين محصولات هنوز نتوانسته‌اند جايگاه خود را در اقتصاد استان پيدا و بيشتر اين محصولات به صورت فله و خام به خارج استان ارسال مي‌شود



 


با وجود اين همه تنوع گياهان دارويي در خراسان‌جنوبي اما اين محصولات هنوز نتوانسته‌اند جايگاه خود را در اقتصاد استان پيدا کنند و بيشتر اين محصولات به صورت فله و خام به خارج استان و کشور فرستاده مي‌شود و پولي که در قبال آن دريافت مي‌شود حتي يک صدم و يا يک دهم ارزش محصول هم نيست.


خراسان‌جنوبي بهشت گياهان دارويي نام گرفته طوري که عطر اين گياهان با قدم گذاشتن در هر کوه و دشتي مشام را نوازش مي‌دهد و  با فرارسيدن بهار هم عده زيادي به کوه ودشت رفته و به جمع‌آوري اين گياهان مي‌پردازند و صاحبان عطاري‌ها هم اين گياهان را خريداري کرده و در مغازه‌هايشان به‌صورت فله‌اي به فروش مي‌رسانند.


از سوي ديگر برداشت بي‌رويه گياهان دارويي منجر به آسيب ديدن پوشش گياهي منطقه و کمياب شدن برخي گونه‌ها از اين گياهان ارزشمند شده است که درصورت مديريت نه تنها اين پوشش حفظ خواهد شد بلکه فرصتي براي ايجاد ارزش افزوده و اشتغال مي‌شود.


اين در حالي است که کارشناسان براين باورند که بي توجهي به برداشت بي‌رويه گياهان دارويي مثل زيره، آنغوزه و آويشن مي‌تواند به دليل تکثير کند آن‌ها در نهايت منجر به حذف اين نوع گياهان ارزشمند از منطقه شده و به جاي خلق ثروت جابجايي معنادار روستاها را دامن بزند.



از «طلاي کوير» چه مي‌دانيد؟


گياه «آنغوزه» يا همان طلاي کوير يکي از اين محصولات ارزشمند است که با بيش از 600 خواص دارويي و درماني، گنجينه‌اي با ارزش در دل کوير محسوب مي‌شود و سالانه بيش از 60 تن آنغوزه در خراسان‌جنوبي برداشت مي‌شود.


گياه آنغوزه به نام‌هاي فارسي خوراکما، آنگوزاکما و کورن کما، بوته‌اي بزرگ، علفي و چند ساله است که ارتفاع آن گاهي به 2.5 متر مي‌رسد، ساقه آن نسبتاً محکم و ضخيم با سطحي خشن است، برگ‌هاي بزرگ و ضخيم دارد به‌طوري که طول آن‌ها تا 60 سانتي‌متر مي‌رسد.


اين گياه افزون بر خواص دارويي گوناگون داراي کاربردهاي اقتصادي چشمگيري در صنعت داروسازي است و با وجود اين که در سال‌هاي گذشته برداشت بي‌رويه آنغوزه اين گياه مفيد را در معرض خطر نابودي قرار داده اما همه ساله در مراتع استان بذرپاشي و کشت مي‌شود.



عدم بهره‌برداري از گنجينه‌هاي نهفته


«محسن پويان» مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي در گفت‌وگو با فارس، گفت: بيش از يک هزار و 300 گياه خودرو در اين استان وجود دارد که 60 درصد آن‌ها پتانسيل توليد داروي گياهي را دارند اما متأسفانه از اين پتانسيل هيچ بهره‌برداري نمي‌شود.



گياهان دارويي در اين استان هنوز به شکل 200 سال قبل توسط افرادي از روستاها جمع‌آوري مي‌شود و کم کم به بازار تزريق مي‌شود؛ نه چيزي عايد جمع‌آوري کننده و نه چيزي عايد اقتصاد استان مي‌شود



 


وي بيان داشت: گياهان دارويي در اين استان هنوز به شکل 200 سال قبل توسط افرادي از روستاها جمع‌آوري مي‌شود و کم کم به بازار تزريق مي‌شود که نه چيزي عايد جمع‌آوري کننده و نه چيزي عايد اقتصاد استان مي‌شود.


مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي ادامه داد: خراسان‌جنوبي جزو پنج استان برتر کشور در زمينه توليد گياهان دارويي است اما هيچ سرمايه‌گذاري در زمينه مطالعات گياهان دارويي آن انجام نشده که اين موضوع ضعف محسوب مي‌شود، به علاوه امروز بازارهاي عربي طالب محصولات گياهان دارويي هستند اما بايد عرضه و صادرات آن به روش بين‌المللي و با برندسازي مناسب باشد.


پويان اضافه کرد: در ايران از صنعت گياهان دارويي آن‌طور که شايد و بايد استفاده نمي‌شود اين درحالي است که تجارت گياهان دارويي در سال 2050 به پنج تريليون دلار خواهد رسيد که در اين ميان سهم ايران به‌عنوان کشوري که در گياهان دارويي قدمت آن بسيار زياد است، چقدر خواهد بود.



صنعت گياهان دارويي؛ ظرفيتي درآمدزا



توجه به صنعت گياهان دارويي يکي از راه‌هاي تکيه به اقتصادي غير وابسته به نفت است



 


وي با تأکيد بر اينکه تا زماني که مطالعات گياهان دارويي فقط در قالب کتاب ارائه شود هيچ سود اقتصادي از آن‌ها به‌دست نمي‌آيند و تنها عملياتي شدن اين مطالعات مي‌تواند سودآور و مفيد واقع شود، عنوان کرد: توجه به صنعت گياهان دارويي يکي از راه‌هاي تکيه به اقتصادي غير وابسته به نفت است.


مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي با اشاره به اينکه از گياه کما صمغ زريني به دست مي‌آيد که در طب گياهي، آنغوزه نام دارد، عنوان کرد: اين گياه که به نام‌هاي آنغوزه، انگژد، حلتيت، صمغ‌الانجدان، انگدان و کمات نيز شناخته مي‌شود، طبيعتي گرم و نسبتا خشک دارد.


خواص آنغوزه


پويان با بيان اينکه براي درمان بيماري هيستري از آنغوزه استفاده مي‌شود، اضافه کرد: آنغوزه ضد کرم‌هاي انگلي بوده و ملين است، اين گياه در درمان جوش و دمل کاربرد دارد و براي تسکين درد کمر و رفع تشنج مفيد است.


وي با اشاره به اين‌که آنغوزه محرک تنفس و برطرف‌کننده ناراحتي‌هاي تنفسي است، اظهار داشت: اين گياه براي درمان ناخنک چشم کاربرد داشته و براي درمان صرع و اختلالات عصبي مفيد است.


اين پژوهشگر گياهان دارويي عنوان کرد: براساس تحقيقات آزمايشگاهي تمام خواص آنغوزه احصا شده است اما تاکنون در زمينه فرآوري و کابرد آن در صنعت داروسازي اقدامي نشده است.



بايد از خام‌فروشي اين گياه جلوگيري شود چراکه با فرآوري اين گياه دارويي مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم



 


پويان با تأکيد بر اينکه نياز است با حمايت دولت، سرمايه‌گذار براي فرآوري آنغوزه ورود پيدا کند تا از خام‌فروشي آن جلوگيري شود، مطرح کرد: با فرآوري اين گياه دارويي مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم.



درآمدزايي 70 ميلياردي


«عليرضا نصرآبادي» مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: رويشگاه اصلي آنغوزه متعلق به شرق کشور است و در استان‌هاي کرمان، اصفهان و يزد نيز رويشگاه‌هايي از اين محصول وجود دارد.


وي بيان داشت: اما به لحاظ سطح زير کشت در خراسان‌جنوبي با توجه به 22 رويشگاه که عمدتاً در شهرستان‌هاي طبس، فردوس قاين و نهبندان است مي‌توان گفت بيشترين سطح را در خراسان‌جنوبي با 100 هزار هکتار داريم.


مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي از فعاليت 3 هزار نفر در زمينه جمع‌آوري محصول آنغوزه در استان خبر داد و عنوان کرد: برداشت آنغوزه براي بهره‌برداران حدود 70 ميليارد تومان درآمدزايي دارد.


صادرات فله‌اي در حلب‌هاي روغن!



99 درصد آنغوزه به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود



 


نصرآبادي مطرح کرد: سالانه به طور متوسط 36 تن شيرابه آنغوزه از مراتع استان برداشت مي‌شود که 99 درصد آن به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود.


وي گفت: سال گذشته حدود 70 تن انواع محصولات دارويي و صنعتي در سطحي معادل 100 هزار هکتار از جمله، آنغوزه، آويشن و غيره در استان برداشت و به خارج از کشور و يا ساير استان‌ها صادر شده که اشتغال حاصل از اينگونه فعاليت‌ها حدود يک هزار خانوار است.



غفلت از بازار ثروت‌آفرين آنغوزه



براي فرآوري آنغوزه نه تنها در استان ما بلکه در کشور نيز هنوز هيچ برنامه‌ريزي وجود ندارد



 


مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي با اشاره به اينکه براي فرآوري آنغوزه نه تنها در استان ما بلکه در کشور نيز هنوز هيچ برنامه‌ريزي وجود ندارد، عنوان کرد: اين محصول به کشورهاي هند و آلمان صادر مي‌شود و در آنجا به دارو و ادويه و حتي آفت‌کُش تبديل مي‌شود.


نصرآبادي به کاهش 50 درصدي بارندگي نسبت به سال گذشته و تأثيرات آن بر توليد آنغوزه اشاره و تبيين کرد: بهره‌برداري از انواع گياهان دارويي از قبيل آنغوزه شيرين و آويشن طي سال 1400 به علت خشکسالي ممنوع است.


وي گفت: آنغوزه خراسان جنوبي به دليل خاص بودن رويشگاهش و شرايط آب و هوايي نسبت به ديگر نقاط کشور شيرين‌تر و با کيفيت‌تر است و امسال به دليل شرايط خاص خشکسالي برداشت اين محصول ممنوع شده است و تنها راه حفظ و ماندگاري اين محصول عدم برداشت آن است.



و اما.


در حال حاضر کشور ايران به عنوان کشوري چهار فصل داراي بيش از 8 هزار گونه گياه دارويي است و در اين بين استان خراسان‌جنوبي با دارا بودن بيش از 1300 گونه گياه دارويي از استان‌هاي غني در زمينه گياهان دارويي است.


طبق آمار، تنها کمتر از نيم درصد تجارت جهاني گياهان دارويي در اختيار ايران است و فرصت‌هاي موجود در اين حوزه با وجود توصيه‌هاي فراواني که به اقتصاد مقاومتي و فاصله گرفتن از اقتصاد نفتي مي‌شود، مورد استفاده و توجه کشاورزان و ساير مردم قرار نمي‌گيرند.


از آنجايي که خام‌فروشي يکي از مشکلات اصلي در عرصه صادرات گياهان دارويي است لذا گياه شفادهنده آنغوزه نيازمند نسخه شفابخش است چراکه کشورهايي نظير هندوستان که آنغوزه ايران به آن صادر مي‌شود با اندکي فرآوري، ارزش افزوده‌اي بيش از 50 برابر قيمت خريد دارند و سود بسيار زيادي از آن مي‌برند.


براساس نظر کارشناسان گياهان دارويي با فرآوري، مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم اما تاکنون هيچ‌گونه طرحي براي فرآوري اين محصول در استان ارائه نشده است و انتظار مي‌رود مسئولان با پژوهش‌هاي علمي، خواص گوناگون آن را استخراج و براي فرآوري اين محصول چاره‌انديشي کنند.


انتهاي پيام







شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست هندي‌ها


گياه «آنغوزه» يا همان «طلاي کوير» يکي از محصولات ارزشمندي است که 99 درصد آن به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود.


شفابخش مثل «آنغوزه»/ بازار چند هزار ميلياردي «طلاي کوير» در دست هندي‌ها





خبرگزاري فارس- خراسان‌جنوبي؛ در استاني زندگي مي‌کنيم که به لحاظ بارش باران جزو فقيرترين استان‌هاي کشور است. جايي که از شمال و جنوب و غرب با بيابان و کوير محاصره شده و مردمانش به رغم همه محدوديت‌ها همتي بلند دارند و با حفر کيلومترها از اعماق زمين، آب را خارج کرده و امورات زندگي و کشاورزي خود را با همين اندک آب مي‌گذرانند.


خراسان‌جنوبي استان کويري است اما سرزميني است که در دل خود ثروت‌هاي نهفته زيادي دارد، از معادن و طلاي سرخش بگير تا گياهان دارويي که چند سالي است مورد استقبال مردم  و البته سرمايه‌گذاران و کارآفرينان قرار گرفته است.


وجود بيش از 1300 گونه گياه دارويي ظرفيت خوبي را براي استان فراهم کرده است و در سال‌هاي اخير بسياري از مردم به سمت درمان از طريق گياهان دارويي و طب سنتي روي آورده‌اند و کارگاه‌هاي خانگي و فرآوري محصولات گياهان دارويي و عرقيجات افزايش يافته است.



صادرات‌فله‌اي و دستان خالي از بازار جهاني



با وجود اين همه تنوع گياهان دارويي در خراسان‌جنوبي اما اين محصولات هنوز نتوانسته‌اند جايگاه خود را در اقتصاد استان پيدا و بيشتر اين محصولات به صورت فله و خام به خارج استان ارسال مي‌شود



 


با وجود اين همه تنوع گياهان دارويي در خراسان‌جنوبي اما اين محصولات هنوز نتوانسته‌اند جايگاه خود را در اقتصاد استان پيدا کنند و بيشتر اين محصولات به صورت فله و خام به خارج استان و کشور فرستاده مي‌شود و پولي که در قبال آن دريافت مي‌شود حتي يک صدم و يا يک دهم ارزش محصول هم نيست.


خراسان‌جنوبي بهشت گياهان دارويي نام گرفته طوري که عطر اين گياهان با قدم گذاشتن در هر کوه و دشتي مشام را نوازش مي‌دهد و  با فرارسيدن بهار هم عده زيادي به کوه ودشت رفته و به جمع‌آوري اين گياهان مي‌پردازند و صاحبان عطاري‌ها هم اين گياهان را خريداري کرده و در مغازه‌هايشان به‌صورت فله‌اي به فروش مي‌رسانند.


از سوي ديگر برداشت بي‌رويه گياهان دارويي منجر به آسيب ديدن پوشش گياهي منطقه و کمياب شدن برخي گونه‌ها از اين گياهان ارزشمند شده است که درصورت مديريت نه تنها اين پوشش حفظ خواهد شد بلکه فرصتي براي ايجاد ارزش افزوده و اشتغال مي‌شود.


اين در حالي است که کارشناسان براين باورند که بي توجهي به برداشت بي‌رويه گياهان دارويي مثل زيره، آنغوزه و آويشن مي‌تواند به دليل تکثير کند آن‌ها در نهايت منجر به حذف اين نوع گياهان ارزشمند از منطقه شده و به جاي خلق ثروت جابجايي معنادار روستاها را دامن بزند.



از «طلاي کوير» چه مي‌دانيد؟


گياه «آنغوزه» يا همان طلاي کوير يکي از اين محصولات ارزشمند است که با بيش از 600 خواص دارويي و درماني، گنجينه‌اي با ارزش در دل کوير محسوب مي‌شود و سالانه بيش از 60 تن آنغوزه در خراسان‌جنوبي برداشت مي‌شود.


گياه آنغوزه به نام‌هاي فارسي خوراکما، آنگوزاکما و کورن کما، بوته‌اي بزرگ، علفي و چند ساله است که ارتفاع آن گاهي به 2.5 متر مي‌رسد، ساقه آن نسبتاً محکم و ضخيم با سطحي خشن است، برگ‌هاي بزرگ و ضخيم دارد به‌طوري که طول آن‌ها تا 60 سانتي‌متر مي‌رسد.


اين گياه افزون بر خواص دارويي گوناگون داراي کاربردهاي اقتصادي چشمگيري در صنعت داروسازي است و با وجود اين که در سال‌هاي گذشته برداشت بي‌رويه آنغوزه اين گياه مفيد را در معرض خطر نابودي قرار داده اما همه ساله در مراتع استان بذرپاشي و کشت مي‌شود.



عدم بهره‌برداري از گنجينه‌هاي نهفته


«محسن پويان» مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي در گفت‌وگو با فارس، گفت: بيش از يک هزار و 300 گياه خودرو در اين استان وجود دارد که 60 درصد آن‌ها پتانسيل توليد داروي گياهي را دارند اما متأسفانه از اين پتانسيل هيچ بهره‌برداري نمي‌شود.



گياهان دارويي در اين استان هنوز به شکل 200 سال قبل توسط افرادي از روستاها جمع‌آوري مي‌شود و کم کم به بازار تزريق مي‌شود؛ نه چيزي عايد جمع‌آوري کننده و نه چيزي عايد اقتصاد استان مي‌شود



 


وي بيان داشت: گياهان دارويي در اين استان هنوز به شکل 200 سال قبل توسط افرادي از روستاها جمع‌آوري مي‌شود و کم کم به بازار تزريق مي‌شود که نه چيزي عايد جمع‌آوري کننده و نه چيزي عايد اقتصاد استان مي‌شود.


مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي ادامه داد: خراسان‌جنوبي جزو پنج استان برتر کشور در زمينه توليد گياهان دارويي است اما هيچ سرمايه‌گذاري در زمينه مطالعات گياهان دارويي آن انجام نشده که اين موضوع ضعف محسوب مي‌شود، به علاوه امروز بازارهاي عربي طالب محصولات گياهان دارويي هستند اما بايد عرضه و صادرات آن به روش بين‌المللي و با برندسازي مناسب باشد.


پويان اضافه کرد: در ايران از صنعت گياهان دارويي آن‌طور که شايد و بايد استفاده نمي‌شود اين درحالي است که تجارت گياهان دارويي در سال 2050 به پنج تريليون دلار خواهد رسيد که در اين ميان سهم ايران به‌عنوان کشوري که در گياهان دارويي قدمت آن بسيار زياد است، چقدر خواهد بود.



صنعت گياهان دارويي؛ ظرفيتي درآمدزا



توجه به صنعت گياهان دارويي يکي از راه‌هاي تکيه به اقتصادي غير وابسته به نفت است



 


وي با تأکيد بر اينکه تا زماني که مطالعات گياهان دارويي فقط در قالب کتاب ارائه شود هيچ سود اقتصادي از آن‌ها به‌دست نمي‌آيند و تنها عملياتي شدن اين مطالعات مي‌تواند سودآور و مفيد واقع شود، عنوان کرد: توجه به صنعت گياهان دارويي يکي از راه‌هاي تکيه به اقتصادي غير وابسته به نفت است.


مدير مجتمع تحقيقات گياهان دارويي جهاد دانشگاهي خراسان‌جنوبي با اشاره به اينکه از گياه کما صمغ زريني به دست مي‌آيد که در طب گياهي، آنغوزه نام دارد، عنوان کرد: اين گياه که به نام‌هاي آنغوزه، انگژد، حلتيت، صمغ‌الانجدان، انگدان و کمات نيز شناخته مي‌شود، طبيعتي گرم و نسبتا خشک دارد.


خواص آنغوزه


پويان با بيان اينکه براي درمان بيماري هيستري از آنغوزه استفاده مي‌شود، اضافه کرد: آنغوزه ضد کرم‌هاي انگلي بوده و ملين است، اين گياه در درمان جوش و دمل کاربرد دارد و براي تسکين درد کمر و رفع تشنج مفيد است.


وي با اشاره به اين‌که آنغوزه محرک تنفس و برطرف‌کننده ناراحتي‌هاي تنفسي است، اظهار داشت: اين گياه براي درمان ناخنک چشم کاربرد داشته و براي درمان صرع و اختلالات عصبي مفيد است.


اين پژوهشگر گياهان دارويي عنوان کرد: براساس تحقيقات آزمايشگاهي تمام خواص آنغوزه احصا شده است اما تاکنون در زمينه فرآوري و کابرد آن در صنعت داروسازي اقدامي نشده است.



بايد از خام‌فروشي اين گياه جلوگيري شود چراکه با فرآوري اين گياه دارويي مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم



 


پويان با تأکيد بر اينکه نياز است با حمايت دولت، سرمايه‌گذار براي فرآوري آنغوزه ورود پيدا کند تا از خام‌فروشي آن جلوگيري شود، مطرح کرد: با فرآوري اين گياه دارويي مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم.



درآمدزايي 70 ميلياردي


«عليرضا نصرآبادي» مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: رويشگاه اصلي آنغوزه متعلق به شرق کشور است و در استان‌هاي کرمان، اصفهان و يزد نيز رويشگاه‌هايي از اين محصول وجود دارد.


وي بيان داشت: اما به لحاظ سطح زير کشت در خراسان‌جنوبي با توجه به 22 رويشگاه که عمدتاً در شهرستان‌هاي طبس، فردوس قاين و نهبندان است مي‌توان گفت بيشترين سطح را در خراسان‌جنوبي با 100 هزار هکتار داريم.


مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي از فعاليت 3 هزار نفر در زمينه جمع‌آوري محصول آنغوزه در استان خبر داد و عنوان کرد: برداشت آنغوزه براي بهره‌برداران حدود 70 ميليارد تومان درآمدزايي دارد.


صادرات فله‌اي در حلب‌هاي روغن!



99 درصد آنغوزه به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود



 


نصرآبادي مطرح کرد: سالانه به طور متوسط 36 تن شيرابه آنغوزه از مراتع استان برداشت مي‌شود که 99 درصد آن به صورت فله‌اي و با قيمت بسيار ارزان در بشکه‌هاي في و حلب‌هاي روغن 30 تا 75 کيلويي به کشور هندوستان صادر مي‌شود.


وي گفت: سال گذشته حدود 70 تن انواع محصولات دارويي و صنعتي در سطحي معادل 100 هزار هکتار از جمله، آنغوزه، آويشن و غيره در استان برداشت و به خارج از کشور و يا ساير استان‌ها صادر شده که اشتغال حاصل از اينگونه فعاليت‌ها حدود يک هزار خانوار است.



غفلت از بازار ثروت‌آفرين آنغوزه



براي فرآوري آنغوزه نه تنها در استان ما بلکه در کشور نيز هنوز هيچ برنامه‌ريزي وجود ندارد



 


مديرکل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌جنوبي با اشاره به اينکه براي فرآوري آنغوزه نه تنها در استان ما بلکه در کشور نيز هنوز هيچ برنامه‌ريزي وجود ندارد، عنوان کرد: اين محصول به کشورهاي هند و آلمان صادر مي‌شود و در آنجا به دارو و ادويه و حتي آفت‌کُش تبديل مي‌شود.


نصرآبادي به کاهش 50 درصدي بارندگي نسبت به سال گذشته و تأثيرات آن بر توليد آنغوزه اشاره و تبيين کرد: بهره‌برداري از انواع گياهان دارويي از قبيل آنغوزه شيرين و آويشن طي سال 1400 به علت خشکسالي ممنوع است.


وي گفت: آنغوزه خراسان جنوبي به دليل خاص بودن رويشگاهش و شرايط آب و هوايي نسبت به ديگر نقاط کشور شيرين‌تر و با کيفيت‌تر است و امسال به دليل شرايط خاص خشکسالي برداشت اين محصول ممنوع شده است و تنها راه حفظ و ماندگاري اين محصول عدم برداشت آن است.



و اما.


در حال حاضر کشور ايران به عنوان کشوري چهار فصل داراي بيش از 8 هزار گونه گياه دارويي است و در اين بين استان خراسان‌جنوبي با دارا بودن بيش از 1300 گونه گياه دارويي از استان‌هاي غني در زمينه گياهان دارويي است.


طبق آمار، تنها کمتر از نيم درصد تجارت جهاني گياهان دارويي در اختيار ايران است و فرصت‌هاي موجود در اين حوزه با وجود توصيه‌هاي فراواني که به اقتصاد مقاومتي و فاصله گرفتن از اقتصاد نفتي مي‌شود، مورد استفاده و توجه کشاورزان و ساير مردم قرار نمي‌گيرند.


از آنجايي که خام‌فروشي يکي از مشکلات اصلي در عرصه صادرات گياهان دارويي است لذا گياه شفادهنده آنغوزه نيازمند نسخه شفابخش است چراکه کشورهايي نظير هندوستان که آنغوزه ايران به آن صادر مي‌شود با اندکي فرآوري، ارزش افزوده‌اي بيش از 50 برابر قيمت خريد دارند و سود بسيار زيادي از آن مي‌برند.


براساس نظر کارشناسان گياهان دارويي با فرآوري، مي‌توان ارزش اقتصادي چند برابري را از اين محصول داشته باشيم اما تاکنون هيچ‌گونه طرحي براي فرآوري اين محصول در استان ارائه نشده است و انتظار مي‌رود مسئولان با پژوهش‌هاي علمي، خواص گوناگون آن را استخراج و براي فرآوري اين محصول چاره‌انديشي کنند.


انتهاي پيام



*درسي براي همه*??????


 


???? *کساني که از تاريخ عبرت نگيرند مجبورند فاجعه هاي ان را مجددا تحمل کنند.* 


 


????ما در دفاع مقدس جنگيديم و 220 هزار شهيد داديم در برابر به وطن و ناموسمان داديم ولي مردم بوسني که سلاح را زمين گذاشتند 300 هزار کشته دادند و سرزمين شان لگدمال و ناموس شان هتک حيثيت شد


 


? *اين اتفاقات تلخ نبايد فراموش شود* 


? يادي از جنگ صربهاي اروپايي براى *فريفتگان فرهنگ غرب وحشي خونخوار*


 


? 20 سال از *جنگ و نسل کشي* صربها عليه مسلمانان بوسني *درقلب اروپا گذشت*.


جنگي که در آن *300 هزار مسلمان شهيد و 60 هزار زن و دختربچه را به زور ربودند، و يک و نيم ميليون نفر ناچار به مهاجرت شدند*! 


 


*آيا بياد مياوريم؟*


 يا 


*فراموش کرده‌ايم؟!*


يا 


*چيزي درباره آن نميدانيم؟!*


 


? گزارشگر شبکه CNN يادي ميکند از کشتار مسلمانان بوسني و از  خبرنگار مشهور (کريستينا امانپور که مسيحي شده) ميپرسد:


 *آيا تاريخ بار ديگر تکرار ميشود؟* 


امانپور تحليلي بر واقعه بوسني ارائه مي‌کند: 


*جنگي قرون وسطايي بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگي مسلمانان*؛ 


و 


*اروپا دخالت براي پايان جنگ را رد کرد* و گفت: *اين يک جنگ داخلي است!!*. 


و 


*اين بهانه مسخره‌اي بود!*


 


?? هولوکاست مسلمانان نزديک به 4 سال در اين سرزمين ادامه يافت.


 


*صربها بيش از 800 مسجد را منهدم* کردند که بناي بعضي به قرن 16ميلادى مي‌رسيد. *کتابخانه تاريخي سارايوو را به آتش کشيدند*. 


?? *سازمان ملل بعد از مدتي دخالت کرد و نيروهاي خود را در دروازه‌هاي شهرهاي مسلمان نشين مستقر کرد*. 


اما اين شهرها در محاصره و آتش مي‌سوخت و نيروهاي سازمان ملل کاري نمي‌کردند??


*صربها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌ها زنداني کردند که به علت گرسنگي و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*!


 وقتي از فرمانده صربها پرسيده شد: 


چرا؟


 جواب داد: 


چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!????فقط همين??


 


در آن زمان رومه گاردين نقشه اسارتگاه ن که 17 اردوگاه بود را منتشر کرد.


گاردين ع بچه‌ اسيري را که خون از پاهايش سرازير بود چاپ کرد و نوشت *جرم اين دختر اين است که مسلمان است؟*. ??


 


رهبر صربها از رهبر مسلمانان منطقه زيبا *جهت ????مذاکره دعوت کرد*، و به او سيگار تعارف کرد و خنديد و سپس *دستور قتلش را داد!*، 


و سپس شنيع ترين کارها را با مردم اين منطقه کردند.


 


? اما بدترين جنايتها در منطقه سربره نتيسا انجام شد *درحاليکه اين شهر در محاصره نيروهاي سازمان ملل بود، اين نيروها همراه صربها به عيش و نوش مي‌پرداختند و بعضي از آنها از ن مسلمان ميخواستند در برابر لقمه‌اي نان شرفش را بدهد!!!*.


 


صربها منطقه سربره نيتسا را *دو سال محاصره کردند و يک لحظه بمباران متوقف نمي‌شد*.


 صربها حتي کمکهاي خيرخواهانه غذا و دارو را هم مي‌يدند.


سپس غربيها تصميم گرفتند که منطقه را به گرگهاي هلندي که قرار بود حمايت کننده مردم باشند، تحويل دهند، ولي هلندي ها بجاي حمايت از مردم، با صربها دست به يکي کردند.


به مسلمانان فشار آوردند که ??اسلحه?? خود را زمين بگذارند و امان نامه بگيرند. 


*نتيجه‌ي تسليم آنها، تصرف شهر سربره نيتسا به دست صربها بود و صربها هم 12000 مرد جوان آنها را جدا کرده و سر بريدند و سپس اجساد آنها را تکه تکه کردند*.


صربها بر روي جسد مردان مسلمان ميايستادند و بر چهره آنها با خنجر صليب ميکشيدند. 


اما زنها، 


*به شرف آنها شد و برخي را کشتند و سوزاندند!*. 


کشتار مسلمانان روزها ادامه يافت تا اينکه سقوط اين شهر درتابستان 1995 اتفاق افتاد،


 *و اين کشتار و نسل کشي بيرحمانه فقط بجرم مسلماني اتفاق افتاد!*


 


? *مادر* مسلمان دست سرباز صرب را گرفت *تا کودک خود را نجات دهد*، ولي سرباز صرب *دست مادر را قطع مي‌کرد* و سپس *کودک را پيش چشمان مادرش سر مي‌بريد*.


 


بعد از کشتار شهر سربره نيتسا "رادوان کارادويچ"ي آدمکش، فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد که اين شهر متعلق به صربستان بوده و خواهد بود.


 


*صربها ن مسلمان را پس از 9 ماه زنداني ميکردند و مي‌گفتند مي‌خواهيم بچه صرب برايمان بزايند* .


 


?? *ما اين جنايتها را به ياد مي‌آوريم و مي‌گوييم*:


 


? ما فاجعه بالکان را فراموش نمي‌کنيم! 


? ما غرناطه‌ اسپانيا و کشتار مسلمانان را فراموش نمي‌کنيم! 


? ما فلسطين و جنايات غرب و يهود را فراموش نمي‌کنيم! 


و 


? در برابر *جنايات اروپاييان در بوسني* ميگوييم:


هرگز فراموش نمي‌کنيم! هرگز نمي‌بخشيم! 


و 


*هرگز شعارهاي فريبنده "حقوق بشري" آنها را باور نداريم*.


 ??????????????


 


           ـــــــــــــــــــــــــــــــــ


 


?? *اما ما پس از 20 سال هنوز درس نگرفته‌ايم!*


 


صربها علما را مي‌کشتند و مساجد را ويران ميکردند. 


 


?? در آن زمان يک *رومه‌ي انگليسي در مورد نسل کشي* در بوسني نوشت: 


*جنگي در قرن بيستم با شيوه‌اي قرون وسطايي!*.


 


?اي کسي که اين متن را ميخواني تقاضا ميکنم ان را براي دوستان خود بفرستي 


 تا


اين واقعه ها فراموش نشود و نسلهاي آينده بدانند.


 


?  *اين پيامي است براي فريفتگان فرهنگ غرب که دلبسته و مشتاق رابطه بيشتر باغرب و اروپاهستند 


 است.!*


 


بله عزيزان 


*نبايديادمان بر‌ودهمين چند وقت پيش بود که داعشيهابا فرماندهي آمريکا وانگليس و هاي کودک کش رژيم صهيونستي و پولهاي کثيف وهابيون حجازي و سکوت اروپائيان چه رفتاري بامردم سوريه و عراق ومنطقه داشتن* 0??


يادمان هست با *زنهاي شيعه و ايزدي* چکارکردند!؟??


*به زور* واردخانه هاي آنها مي شدند مردها را کشته و زنها را مورد قراردادند


و 


*به عنوان برده* بردند و با قيمت يک حيوان به کشورهاي پَست عربي براي بهره برداري جنسي *فروختند*??


*جلوي چشم مردها به زنهايشان و بچه ها را سر بريدند وحتي شکم ن حامله را پاره کردند و با جسم نوزادهاي آنها فوتبال بازي کردند* ??


دقيقا


همان کاري که منافقين در تهران کردند


و


صربها در بوسني


 


يادمان هست که


*نوزادهارا کباب کردند وگوشت آنها را به خورد مادرشان دادند*??


و 


*چگونه همه خانه ها و مساجد و مراکز تاريخي و فرهنگي را تخريب ونابودکردند!*


و


*هزاران جنايت که شرم مانع بيان آنهاست*


 


??????


ايا فکر ميکنيد اين اتفاق يکبار در اروپا اتفاق افتاد و تمام??. مگر سردار سليماني نفرمود که مادري را ديدم که داعشي ها کودکش را کباب کردند و در ظرف پلو برايش فرستادند??????????


 


???? *? همه اين جنايت مقدمه ورود به خاک پاک و مقدس جمهوري اسلامي و فتح ايران بود. 


*سئوال* ????


*اگر وارد کشور ما مي شدند چه اتفاقي مي افتاد!؟؟؟*??


همه مي دانيم که اين 


*همه جنايت براي رسيدن به کشور ما بود*


که از همه ملت ما به جرم مسلمان بودن انتقام گرفتند ،


يک لحظه تصورکنيد اين نقشه شوم انجام مي شد


چه اتفاقي مي افتاد


 بله.


 *تکرار جنايات اسپانيا و صربستان و  سوريه و عراق به شديد ترين صورت ممکن* 


و


*دنياي وحشي غرب* نه تنها سکوت ، بلکه همراهي مي کرد!!؟؟


پس يادمان باشدکه 


*همه ما بدهکار شهدا هستيم*


و


حداقل کاري که بايد انجام بديم اين است که هرکس درحد توانش تلاش کند و اين متن را به ديگران ارسال کند و در زندگي راه پرافتخار شهدا را ادامه دهد.






اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس


در دنياي امروز از پاپاراتزي ها گرفته که روزها و هفته ها را در کمين يک سلبريتي و ثبت لحظه اي خصوصي و ناخواسته از او سر مي کنند تا عکاسان حيات وحش و عکاسان جنايي که در رقابت براي ثبت لحظات فجيع تر، خطر مي کنند تا عکاسان جنگ و گروگانگيري همه خود را در شرايطي به شدت رقابتي و خطرناک قرار مي دهند.


اين عکس ها با جان عکاسانشان بازي کردند! + عکس





خبرگزاري فارس ـ گروه تجسمي ـ عليرضا سپهوند: عکاسي در نگاه اول يکي از هنرهاي فرح بخش به نظر مي رسد که بايد هم اينچنين باشد، ليکن اين هنر دنياي مدرن همچون ديگر هنرها و حرفه ها در دوران جديد به عنوان فعاليتي حرفه اي تبديل و تعريف شده و به کلي از قواعد اوليه و صرفِ زيبايي شناختي درآمده و پيچيده تر شده است. اينجا ديگر عکاس نيست که با دوربيني در دست در طبيعت يا خيابان به دنبال سوژه اي صرفا زيبا و هنري باشد، بلکه در دنياي امروز از پاپاراتزي هاي حرفه اي گرفته که روزها و هفته ها را در کمين يک سلبريتي و ثبت لحظه اي خصوصي و ناخواسته از او سر مي کنند تا عکاسان حيات وحش و عکاسان بخش جنايي که در رقابت براي ثبت لحظات فجيع تر، خطر مي کنند تا عکاسان جنگ و گروگانگيري همه در رقابتي تنگاتنگ خود را در شرايطي به شدت خطرناک قرار مي دهند. در اين بخش ده عکس ثبت شده از ده عکاس که براي ثبت اين عکسها به معناي واقعي جان خود را کف دست گذاشتند، به همراه روايت ثبت عکس و لحظه عکاسي هر کدام از اين 10 سوژه پيش روي شما قرار مي گيريد بلکه روايت گر گوشه اي از عکاسي در دنياي مدرن و بي رحم امروزي باشد: 


شماره 10
عاطف سعيد توسط يک شير عصباني به مرگ نزديک مي شود.



عاطف سعيد، عکاس حيات وحش، زماني که داشت از نزديک از يک شير عکس مي گرفت، شير وحشي با حرکتي سريع و ناگهاني او را گرفت و اين عکاس در حين عکاسي و درست لحظه اي که عکسش را گرفت توسط اين حيوان درنده مورد حمله قرار گرفت. اين حادثه در يک پارک حيات وحش در لاهور پاکستان رخ داد. سعيد در حال رانندگي در پارک بود که شير را پيدا کرد. او به سمت آن حرکت کرد، از وسيله نقليه خود پياده شد و شروع به عکس گرفتن کرد. او در آن زمان حدود 3 متر (10 فوت) از شير فاصله داشت. شير لحظه را براي شکار آماده ديد. سعيد درست قبل از اينکه به داخل جيپش بپرد اين عکس هولناک را گرفت. او فقط به اين دليل فرار کرد که درب وسيله نقليه خود را باز گذاشت، احتمالاً به اين دليل که انتظار داشت شير به او حمله کند. سعيد بعداً گفت که اين واقعه را خنده‌دار مي‌داند، مخصوصاً بعد از اينکه توانست جان سالم به در ببرد. اما او عهد کرد که ديگر هرگز خود را در چنين موقعيت بسيار خطرناکي قرار ندهد.


 


 


شماره 9
تريسي شلتون پس از شليک يک تانک زرهي از مرگ حتمي نجات مي يابد.



در سال 2012، تريسي شلتون در حال پوشش خبري جنگ داخلي سوريه بود که در اثر شليک گلوله تانک ارتش عربي سوريه (SAA) تا دم مرگ رفت. SAA ارتش رسمي دولت سوريه است. حريف اصلي آنها ارتش آزاد سوريه (FSA) است، گروهي از جناح هاي شورشي که مي خواهند بشار اسد از رياست جمهوري سوريه کناره گيري کند. شورشيان درگير در اينجا از گردان نور دن انکه بودند. شلتون قبل از رسيدن تانک با آنها بود و در حالي که مشغول نظافت محل خود بودند از آنها عکس مي گرفت. اين تصاوير شوخي و خنده آنها را نشان مي دهد. شورشيان به زودي اطلاعاتي دريافت کردند که يک تانک SAA در منطقه آنها وجود دارد. آنها به سمت سلاح هاي خود هجوم آوردند و سعي کردند با تانک درگير شوند که خودروي جنگي شليک کرد. شلتون اين عکس را در لحظه اصابت گلوله به شورشيان گرفت. تصوير سه شورشي را در جلو و يک نفر چهارم پشت سر آنها نشان مي دهد. شلتون پشت سر شورشگر چهارم بود. شورشيان نمي توانستند قبل از انفجار گلوله پناه بگيرند. هر سه نفر جلويي کشته شدند. شورشي پشت سر آنها با جراحات جان سالم به در برد. شلتون صدمه نديده بود، اگرچه از غبار و دود پوشيده شده بود. اجساد سه شورشي کشته شده در حالي که جنگجويان جديدي براي جايگزيني آنها فراخوانده شده بودند، نمايان شد.


 


 


شماره 8
اندي گريم توسط کلانتري که سه پايه دوربينش را با تفنگ اشتباه گرفته بود مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد.



در شب 4 سپتامبر 2017، اندي گريم، خبرنگار عکاس به يک ايستگاه ترافيکي در اوهايو رفت، جايي که اميدوار بود چند عکس بگيرد. او به تازگي سه پايه خود را بيرون آورده بود که توسط جيک شاو، معاون کانتي کلارک، که سه پايه را با يک تفنگ تهاجمي اشتباه گرفته بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت. شاو دو بار به سمت گريم شليک کرد. گلوله اول به قفسه سينه گريم اصابت کرد و گلوله ديگر به سختي از شانه او رد شد. خوشبختانه او کشته نشد. او بعداً از شاو و کلانتري به دليل اعمال زور بيش از حد و نقض حقوق بشر شکايت کرد. گريم گفت که شاو هرگز به او نزديک نشد يا به او دستور نداد که تفنگ فرضي را قبل از شليک بياندازد. گريم براي گرفتن عکس از طوفان رعد و برق رانندگي مي کرد که تصميم گرفت از ايستگاه ترافيکي عکس بگيرد. هيئت منصفه ديوان عالي تشخيص داد که شاو به خاطر تيراندازي متهم نخواهد شد!


شماره 7
مارک لايتا در حالي که توسط يک مار مامباي سياه مرگبار گاز گرفته مي شود همان لحظه عکسي از خود مي گيرد.



مامباي سياه يکي از کشنده ترين مارهاي سمي جهان است. نيش اين مار انسان را در چند ساعت مي کشد. افراد زيادي پس از نيش اين نوع مارها جان خود را از دست داده اند. مارک لايتا، عکاس، زماني که در سال 2012 يکي از معدود افرادي شد از گزش جان سالم به در برد. جالب اينجاست که لايتا در لحظه گاز گرفتن مار، عکسي از او گرفت. در آن زمان، لايتا روي کتابي درباره مارها کار مي کرد. او به آمريکاي مرکزي سفر کرده بود و در آنجا از چند مار که توسط يک کلکسيونر نگهداري مي شد عکس گرفت. گردآورنده غدد زهر اکثر مارها را برداشته بود اما زهر مامبا را درنياورده بود. مامبا در طول عکسبرداري به سمت لايتا حرکت کرد. سپس هنگامي که کلکسيونر هنگام تلاش براي گرفتن مار به کابل دوربين لايتا برخورد کرد، مار حمله کرد. مامبا ترسيد و خود را به سمت لايتا پرتاب کرد و پاي او را گاز گرفت. لايتا با وجود خونريزي شديد، بدون درمان از گزش جان سالم به در برد. لايتا مشکوک بود که مار در حين گزش هيچ سمي ترشح نکرده است. اگر اينطور بود، خونريزي شديدي که به دنبال داشت احتمالاً  زهر آن را بيرون داده بود. ليتا در همان شب زماني که عکس‌هايش را مرور مي‌کرد، متوجه شد که از گزش عکس گرفته است.


 


شماره 6
جيمز آکنا توسط سربازان اوگاندا به دليل عکس گرفتن در جريان اعتراضات ضد دولتي مورد ضرب و شتم شديد قرار مي گيرد.




در 20 آگوست 20، جيمز آکنا، عکاس خبرنگار، هنگامي که در جريان تظاهرات ضد دولتي عکس مي گرفت، مورد حمله سربازان اوگاندا قرار گرفت. يک ويديوي دلخراش که توسط شخص ديگري گرفته شده است نشان مي دهد که يک سرباز به آکنا نزديک مي شود و شروع به شلاق زدن او مي کند. دو نفر ديگر به سرباز ملحق مي شوند که يکي از آنها چوب دستي دارد. در حالي که اين سه مرد آکنا را کتک مي زنند، سرباز بدون چوب دستي فردي را که فيلم مي گيرد، مي بيند. او به سختي مي تواند فرار کند و از آکنا و همکارانش دور مي شود وقتي تفنگ خود را به سمت فردي که فيلم مي گيرد نشانه مي گيرد و شليک مي کند و ويدئو در اين نقطه متوقف مي شود. آکنا پس از حمله برده شد. بعداً، ارتش اوگاندا اعلام کرد که سربازان درگير تنبيه خواهند شد. با اين حال، اين احتمالاً يک حرکت و اقدام براي ظاهرسازي بوده، زيرا آنها فقط به اين دليل پاسخ مي‌دادند که ويديو در فضاي مجازي منتشر شده بود. ديده بان حقوق بشر مشاهده کرد که افسران پليس و ارتش اوگاندا اغلب خبرنگاراني را که در جريان تظاهرات ضد دولتي عکس مي گرفتند مورد ضرب و شتم قرار مي دادند و اين افسران مورد هيچ پيگردي قرار نمي گرفتند.


 


 


شماره 5
هنگامي که يک گاوميش کوهان دار يک تني به دنبال او مي آيد، ويليس چانگ دوربين خود را رها کرد و پا به فرار مي گذارد.



ويليس چانگ يکي ديگر از عکاسان حيات وحش بود که خود را در دام يک حيوان در حال حمله ديد. اين بار حيوان، يک گاوميش کوهان دار يک تني بود. چانگ در حال عکاسي در پارک ملي يلوستون بود که ناگهان حيوان به سمت او دويد. چانگ در حالي که گاوميش کوهان دار در حال حمله به سمت او بود به عکس گرفتن ادامه داد. در يک نقطه، حيوان خيلي نزديک بود. بنابراين عکاس در نهايت فرار کرد و دوربين و سه پايه خود را پشت سر گذاشت. گاوميش کوهان دار آمريکايي دور دوربين رفت و با کنجکاوي به آن نگاه کرد. حيوان حتي از پشت به سمت دوربين رفت و به نظر مي‌رسيد که به صفحه «ال سي دي»(LCD) نگاه مي‌کند انگار مي‌خواهد عکس بگيرد. در همين حال، چانگ با دوربين ديگري عکس هاي بيشتري از گاوميش کوهان دار آمريکايي گرفت.


 


 


شماره 4
مشت هايي که کريستوف کورتو از يک گوريل 250 کيلويي مي خورد.



کريستوف کورتو عکاس توسط گوريلي که در حال عکاسي در پارک ملي آتشفشان در رواندا بود، مشت خورد. او و برخي از عکاسان ديگر در حال گرفتن عکس از گله گوريل بودند که رهبر آنها، يک هيولاي 250 کيلوگرمي به نام آکاروورو، بدون هشدار به کورتو حمله کرد. او با نزديک‌تر شدن آکاريورو به گرفتن عکس ادامه داد، حتي تا لحظه‌اي که گوريل درست مقابلش ايستاد. عکس آکاريورو را در حالي نشان مي‌دهد که مشتش را گره کرده است، انگار مي‌خواهد کورتو را بزند. آکارورو کورتو را با ضربه کنار زد و به دنبال گوريل نر ديگري که پشت عکاسان بود رفت.ضربه گوريل به عکاس آنچنان قوي نبود، با اين حال، احساس مي کرد قطار به او برخورد کرده است. حادثه مشابهي در جمهوري کنگو زماني اتفاق افتاد که يک گوريل نر پرخاشگر به عکاس ويل بورارد-لوکاس حمله کرد. اين گوريل ها به حضور انسان در اطراف خود عادت نداشتند و نسبت به عکاساني که آنها را دنبال مي کردند خصمانه بودند. گوريل رهبر گروه به شدت پرخاشگر بود و مدام آماده حمله مي شد. با اين حال، او هرگز حملات خود را عملي نمي کرد و اغلب زماني که به عکاسان نزديک مي شد، برمي گشت.


 


 


شماره 3
کرگدن ناخوانده، عکاس را دست مي اندازد.



جاناتان پلجر در حال عکاسي از حيات وحش پارک ملي کروگر در آفريقاي جنوبي بود که يک کرگدن سفيد به سمت او حمله کرد. برخلاف ساير افراد در اين ليست، پلجر نمي دانست که يک حيوان وحشي در اطراف وجود دارد. فقط با شنيدن صداي خش خش بوته هاي مجاور متوجه شد که در خطر است. کرگدني از بوته بيرون پريد و مستقيم به سمت عکاس رفت. پلجر دويد. عکاس در عوض با نزديک شدن کرگدن به عکس گرفتن ادامه داد. حيوان با نزديک شدن به پلجر نظر خود را تغيير داد پا پس کشيد. کرگدن به چپ چرخيد و دوباره به داخل بوته ها دويد. پلجر بعداً گفت که وقتي کرگدن داشت به سمت او حمله مي کرد واقعا ترسيده بود.


 


 


شماره 2
محمد شفيع عکاس، توسط سوماليايي‌هاي خشمگين تا دم مرگ مي رود.



 محمد شفيع زماني که نزديک بود در جريان جنگ داخلي سومالي توسط گروهي از مردم کشته شود، عکاس نبود، بلکه فيلمبردار بود. با اين حال، يک صدابردار و سه عکاس که همراه شفيع بودند کشته شدند. يک روز صبح در جولاي(تيرماه) 1993، جنگنده هاي ارتش آمريکا به مرکز فرماندهي محمد فرح ايديد، فرمانده جنگ سوماليايي حمله کردند. پانزده دقيقه پس از حمله، خودروهايي از شبه نظاميان ايديد به هتل محل اقامت شفيع و همراهانش رسيدند و پيشنهاد کردند که آنها را براي عکسبرداري و فيلمبرداري به مرکز فرماندهي ببرند. رومه نگاران در حال عکاسي و فيلمبرداري بودند که ناگهان جمعيت خشمگيني که در محل تجمع کرده بودند به آنها حمله کردند. خبرنگاران به جهات مختلف فرار کردند و حمله کنندگان به دنبال آنها رفتند. شفيع در حين دويدن مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با ضربه سنگ بر زمين افتاد. حتي شخصي از فاصله نزديک به بازوي او شليک کرد. شفي زتوانست به سختي خود را به داخل خودرويي پر از مردان سوماليايي بياندازد و فرار کند. او فکر کرد که دارند او را به هتلش برمي گردانند تا اينکه با ماشين از کنار هتل او گذشتند و به سمت يک بازار محلي رفتند. اين افراد سرانجام زماني که متوجه شدند شافي يک مسلمان کنيايي است، او را آزاد کردند. آنها ابتدا فکر مي کردند که او يک مسيحي پاکستاني است.


 


 


شماره 1
 «ژليکو راژناتويچ» معروف به «آرکان» جنگ سالار صرب، ران هاويو را براي افشاي جنايات جنگي تحت تعقيب قرار داده و به مرگ تهديد مي کند.



عکاس رون هاويو تقريباً نزديک بود جان خود را به دليل گرفتن عکس هايي که مبارزان را در بخش جنايات جنگي ببرهاي صربستان در جريان جنگ بوسني در سال 1992 درگير مي کرد، از دست بدهد. نمادين ترين عکس وي جنگجويي را در حال لگد زدن به بدن زني نشان مي دهد که همکارانش به تازگي او را کشته بودند. هاويو در زمان قتل در کنار اعضاي شبه نظامي بود. او نظاره گر مبارزان بود که مردي را قبل از تيراندازي در خيابان از خانه اش بيرون کشيدند. بعداً به همسر و خواهرش تيراندازي کردند. هاويو مخفيانه از تيراندازي ها عکس گرفت، اگرچه اعضاي شبه نظامي صرب در قاب عکس هاويو اسير نشدند. يکي از جنگجويان صرب به زودي به سمت خانواده کشته شده رفت و به بدن آنها لگد زد. هاويو اين عکس را هم گرفت. با اين حال، مبارزان صداي دکمه دوربين او را شنيدند و به او نگاه کردند. فرمانده جاني آنها، «ژليکو راژناتويچ» معروف به «آرکان»، بعداً فيلم را از هاويو جمع آوري کرد و قول داد که عکس هاي پردازش شده را برگرداند. آرکان متوجه نشد که هاويو رول فيلم را عوض کرده و آن را که حاوي شواهدي از جنايات جنگي است پنهان کرده است. بعدها هاويو اين تصاوير را منتشر کرد. اين باعث عصبانيت آرکان شد که قول داد هاويو را بکشد. برخي از نيروهاي او بعداً عکاسان ديگري را با هاويو اشتباها دستگير کردند.


انتهاي پيام







يک آش تاريخي و دو ضرب‌المثل قديمي/ «يک ‌وجب روغن» روي کدام آش بود؟


ناصرالدين قاجار که زياد کارهاي عجيب مي‌کرد هر سال يک آش نذري مي‌پخت که آداب و رسوم خاص خودش را داشت و دو تا ضرب‌المثل هم رايج کرد در زبان فارسي؛ اين همان «آش سرخه‌حصار» است که «يک وجب روغن» رويش بود!


يک آش تاريخي و دو ضرب‌المثل قديمي/ «يک ‌وجب روغن» روي کدام آش بود؟





گروه تاريخ خبرگزاري فارس ـ امين رحيمي: ناصرالدين قاجار گاهي هوس مي‌کرد کارها را جور ديگري انجام بدهد و ببيند نتيجه چه مي‌شود؛ شايد جالب بشود. بر همين اساس گاهي دستور پخت غذاها را هم تغيير مي‌داد و خودش درباره اولين آش نذري که در سال 1247 شمسي به دستور وي پخته شد، چنين نوشته است: «براي شب آش آبگوشت غريبي به اختراع من پخته شد. ديگ را آقا ابراهيم بار کرد. علي‌رضاخان و محمدعلي‌خان خدمت مي‌کردند. 40 قسم ادويه و سبزي، گوشت و غيره، مخلوط به‌هم کرده، چيز غريبي شده است».


«اعتمادالسلطنه» نيز در کتاب خاطرات خود از نخستين مراسم طبخ اين آش تاريخي و تکرارش در سال‌هاي بعد شرح مفصل‌تري داده و نوشته است: «بنا شد آبگوشتي که از هر قبيل بقولات و حبوبات، بلکه اقسام ميوه‌ها هم در او ريخته مي‌شد و آش‌مانند چيزي بشود، به ما هم که از خواص بوديم سهمي و قسمتي داده شود. سال ديگر اين عمل قدري ترقي کرد. در اواخر ييلاق نمي‌دانم کجا بوديم، آش پخته شد. قدري مفصل‌تر از سال گذشته و بنا شد اين عمل محض سلامت وجود پادشاه همه‌ساله در ييلاق معمول شود».


القصه، اين آش مشهور آشي بود که حدود 30 سال در اواخر فصل گرما و معمولا هنگام حضور ناصرالدين در ييلاق طبخ مي‌شد و ابتدا در کاخ شهرستانک و بعدها در سرخه‌حصار.



آش نذري ناصرالدين که درباريان آن را «آش ييلاقي» مي‌ناميدند ترکيبي عجيب و افراطي از انواع و اقسام ميوه و سبزي و خشکبار بود


وزراء سبزي پاک‌ مي‌کردند!


مراسم پخت آش ناصري يک مهماني بزرگ بوده است. بالاخره آش نذري سلطان قاجار بوده و بايد تشريفاتي هم داشته باشد؛ «يک هفته پيش از برگزاري مراسم از طرف خوان‌سالار [رئيس مطبخ دربار] دعوت‌نامه براي شاهزادگان و اشراف و وزيران فرستاده مي‌شد و در روز مقرر مدعوين بـا کالسکه و درشکه، سواره خود را به محل برگزاري مراسم مي‌رساندند». مراسم هم اين‌طوري بوده است: «در محوطه‌اي باز در زير سايه درختان چادرهايي مي‌افراشتند. و روبه‌روي چادرها، اجاق‌هايي مي‌بستند و ديگ‌هاي بزرگ حلقه‌دار که در اواخر شمار آنها به 30 عدد مي‌رسيد بالاي اجاق‌ها قرار مي‌دادند.


درون چادر وسط که از ديگر خيمه‌ها بزرگ‌تر و وسيع‌تر بود سفره‌اي مي‌گستردند و گرد آن مجمعه‌هايي مي‌نهادند که پر از حبوبات و بقولات و ادويه‌ها و سبزي‌هاي خوش‌بو و انواع ميوه‌ها بود.


شاگرد آشپزها گوشت‌هاي گوسفندان و مرغان را تکه‌تکه مي‌کردند. وزيران، شاهزادگان و ديگر رجال سياسي در حالي که روي زمين نشسته بودند هر يک به پوست‌کندن بادمجان و کدو و پاک‌کردن سبزي و حبوبات مشغول مي‌شدند»!



عکسي از مراسم آش‌پزان ناصرالدين که درباريان و رجال قاجاري را بر سر ديگ‌هاي آش نشان مي‌دهد


آش عجيب و بامزه!


به دستور ناصرالدين ترکيبات اين آش بسيار مفصل و شاهانه بود و بنا به گزارشي که «عبدالله مستوفي» در کتاب «شرح زندگاني من» ارائه مي‌دهد اين آش وضعيت عجيبي داشته است؛ «ناصرالدين شاه هم آش نذري داشت که هرسال مي‌پختند. اساس آن همان شله‌قلمکاري بود که شايد مادرش نذر پسر تاج‌دار خود کرده بود. ولي رفته‌رفته طرز فکر و رويه استبدادي اين پادشاه که همه‌چيز را از صورت اصيلش منحرف کرده و از آن وسيله تفريح و تجمل مي‌ساخت در اين نذري هم وارد و آنچه در اين اواخر پخته مي‌شد معجوني بود که همه‌گونه دانه و همه‌قسم سبزي و ميوه و انواع ادويه و اقسام چاشني و چند قسم گوشت را با هم مخلوط کرده از آن مطبوخ مقوي و بامزه‌اي به عمل مي‌آوردند.


اين [مراسم] آش‌پزان هرساله در ماه ميزان [مهر] بعد از فصل ييلاق و اکثر در سرخه‌حصار سر راه دماوند به عمل مي‌آمد. يکي دو روزي وقت شاه صرف تشريفات اين کار مي‌شد. چند چادرپوش متصل به هم مي‌‌زدند و. فضاي بزرگي ترتيب مي‌دادند. در اين محوطه سفره‌‌ها. پهن مي‌گشت، ميان آن مجموعه‌هاي برنج و نخود و لوبيا و ماش و عدس و گندم و جو پوست‌کنده و ذرت و مغز بادام و مغز پسته‌ و تخمه هندوانه و تخمه کدو و تخمه گرمک و اسفناج و برگ چغندر و کاهو و کرفس و پياز و سير و کلم و ترب و تره و جعفري و نعناع و ترخون و مرزه و ريحان و شنبليله و شبت و حتي کاکوتي و بادنجان و کدو و هويج و چغندر و خيار و خربزه و هندوانه و سيب و گلابي و هلو و زردآلو و آلو بخارا و برگه و قيسي خشکه و چند سيني فلفل و زردچوبه و زعفران و نمک و زنيان و باديان و دارچين و ميخک و زيره و ريشه جوز و عسل و قند و آبليمو و آبغوره و سرکه مي‌گذاشتند. چندين مجموعه که هريک، يک لش[لاشه، حيوان ذبح‌شده] گوسفند با چندين دانه مرغ و کبک و غيره بود حاضر کرده بودند.


خوان‌سالار اوامر جديدي راجع‌به افزايش پاره‌اي چيزهاي ديگر بر اين درهم جوش دريافت مي‌کرد. من خود عکسي از اين آش‌پزان ديده‌‌ام که صدراعظم مشغول پوست‌کردن بادنجان و سايرين هريک به کاري مشغول بودند. اين آش در چندين ديگ پخته شده. و از قراري که مي‌گفتند، غذاي بامزه معطر مقوي هم بوده است».



طبخ آش نذري ناصرالدين هزينه بالايي روي دست دولت مي‌گذاشت و حواشي هم زياد داشت!


آشي که ضرب‌المثل شد


معلوم است آش نذري ناصري پرهزينه بوده و به‌روايت تاريخ: «14 سال پس از نخستين سال آش‌پزان، هزين? برگزاري آن مراسم به 1300 تومان و در اواخر، هزينه آن به 3 تا 4 هزار تومان رسيده بود». به‌همين‌دليل است که اعتمادالسلطنه کلا با آن مخالف بوده و نوشته است: «امروز آش‌پزان است. همان آش قجري بي‌پير هر سال کـه سه‌چهار هزار تومان در اين بي‌پولي دولت خرج مي‌شود. نه فايده ديني دارد و نه دولتي و نه دنيوي. اين مجلس آش‌پزان جز خون جگر هيچ‌فايده‌اي ندارد».


البته آش ناصري دو ضرب‌المثل براي ايراني‌ها به يادگار گذاشت؛ يکي ضرب‌المثل «آش قجري» يا «آش سرخه‌حصار» و ديگري «آشي برايت بپزم که يک وجب روغن رويش باشد». درباره ضرب‌المثل اولي موضوع اين بود که مردم آن روزگار به هر ترکيب ناهمگون، «آش سرخه‌حصار» مي‌گفتند و به‌گفته دهخدا: «آشي که سلاطين قاجار سالي يک بار در ييلاق شميران مي‌پختند. و آن را گاهي در قريه سرخ‌حصار طبخ مي‌کردند و از آن‌رو آش سرخ‌حصار نيز ناميده مي‌شد. مثل آش قجري يا مثل آش سرخ‌حصار؛ تشبيهي مبتذل است، مخلوطي از بسيار چيزهاي نامتناسب».


ضرب‌المثل دوم هم هنوز بسيار معروف است و ماجرا از اين قرار بوده که آخر اين مراسم آش‌پزان يک کاسه آش هم به خانه مقامات و رجال و اعيان فرستاده مي‌شد و آنها هم طبق رسم و براي احترام بايد کاسه آش را از سکه طلا پر مي‌کردند و به دربار پس مي‌فرستادند. براي افراد بسيار ثروتمند هم کاسه بزرگ‌تري درنظر مي‌گرفتند و بالطبع روي آش آنها روغن بيشتري مي‌ريختند. معلوم است کساني که ظرف بزرگ‌تري از اين آش با روغن بيشتر روي آن دريافت مي‌کردند بايد ظرف را با سکه‌هاي بيشتري باز پس مي‌فرستادند. به‌همين‌دليل در طول سال اگر آشپزباشي يا درباريان که در تقسيم آش نقش داشتند مثلا با يکي از اعيان يا وزراء دعوايش مي‌شد او را تهديد مي‌کردند که: برايت آشي بپزم[يعني بفرستم] که يک ‌وجب روغن رويش باشد!


انتهاي پيام/



آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

hosseindatcom آتش زیر خاکستر تکنولوژی آموزشی sheshomshahidnadery bartarnews آسون بخون هتل هاي شيراز انرژي خورشيدي -Solar Energy داستان نویسی یزد دانلود